به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا)، در جلسه «بررسي سرهگرايي، ضرورتها و آسيبها»كه عصر روز گذشته (سهشنبه24 دي ماه) در شهر كتاب مركزي برگزار شد، نگار داورياردكاني، نويسنده كتاب «سرهگرايي زبان» و عضو هيات علمي فرهنگستان زبان فارسي، احمد سميعي گيلاني، عضو فرهنگستان زبان فارسي و فريده رازي، نويسنده آثار متعددي از جمله «فرهنگ واژههاي فارسي سره»، «زني با چتر زير باران»، «من و ويس»، «زير پلكهاي بسته» و «كتابشناسي ماني» سخنراني كردند.
در ابتداي جلسه، محمدخاني، مجري برنامه و مسوول برگزاري جلسات شهر كتاب، توضيح مختصري درباره بحث و تاريخچه «سرهگرايي» ارائه داد و گفت: پس از ورود اسلام به ايران از قرن سوم و چهارم به بعد، استفاده از زبان فارسي در كنار زبان عربي گسترش پيدا كرد و در قرن چهارم و پنجم، ايرانيان شاهد شكوفايي آثار فارسي از بزرگاني نظير ابوريحان، ابنسينا و فردوسي بودند.
وي افزود: در قرن شش و هفت، زبان فارسي خالص و بيپيرايه شد و آثار شاعران فارسيزبان بزرگ مثل مولوي در اين عصر پديد آمد. خواجهنصيرالدين طوسي هم از ديگر نويسندگان معروف به زبان فارسي سره است.
محمدخاني اظهار داشت: قرنهاي هفتم تا يازدهم دوران تسلط سبك عراقي و نفوذ مغول و تيموريان بود كه زبان عربي و تركي رواج داشت و قرن 11 تا 13 دورهاي بود كه استفاده از واژگان بيگانه افراطي شد و از قرن 13 به بعد، به دوركردن واژگان بيگانه به ویژه عربی از زبان فارسی گرفته شد.
وي علت توجه به سرهنويسي را رواج سادهنويسي دانست و گفت: افرادي مثل عبدالرزاق و ابوالقاسم فراهاني را ميتوان جزو آغازگران اين حركت دانست و كتاب «نامه خسروان» نوشته جلالالدين ميرزا نقطه عطفي براي اين حوزه به شمار ميرود. در حالي كه هيچ زباني خالي از واژههاي قرضي يا وام واژه نيست و اكنون 2000 واژه دخيل عربي در فارسي داريم ولي بايد بدانيم كه سرهگرايي در دو نوع «اعتدالي» و «افراطي و تعصبي» است و نظر فرهنگستان سوم فارسي يعني فرهنگستان فعلي، بر سرهنويسي اعتدالي يا سادهنويسي است.
در ادامه، نگار داوري اردكاني كه چندي پيش در اين حوزه كتاب «سرهگرايي زبان» را نوشت، اظهار داشت: هدف من از تاليف اين كتاب، تدقيق و برنامهريزي زباني است و مباحث من در كتاب بر اساس نظرات توماس و كامرون است.
وي سرهگرايي را واقعيت هميشه حاضر در زبان دانست و گفت: اين واقعيت هميشه و در همه دورهها بوده و به دليل همين گرايش، زبان فارسي تا به حال حفظ و ماندگار شده است.
داوري اردكاني ادامه داد: سرهگرايي جزو برنامهريزي زباني است و به نوعي نگاهي دو قطبي و طيفمند است كه وقتي عملي ميشود، عناصر نامطلوب از زبان دفع و عناصر مطلوب به زبان جذب ميشوند، پس نوعي پالايش است، چنان كه من در ابتدا ميخواستم نام كتابم را پالايش زباني بگذارم.
وي افزود: سرهگرايي راميتوانيم به سه دسته خفيف، ميانهرو و افراطي دستهبندي كنيم يا به شكل ديگر در دو دسته عقلاني و غيرعقلاني و عاطفي يا خرد و كلان قرار دهيم.
نويسنده كتاب «سرهگرايي در زبان» گفت: در قرن سوم، سرهگرايي وارد شعر شد و در قرن چهارم به علت حكومت آل بویه زبان عربی رواج پیدا کرد و در قرن پنجم زبان فارسي مرتبه خود را پيدا كرد، به طوري كه در قرن ششم شيعيان شروع به تاليف كتابهاي ديني به زبان فارسي كردند.
وي در پايان گفت: بايد حواسمان باشد از سرهگرايي به عنوان يك بازي زباني استفاده نكنيم و مطالعات بيشتري در اين حوزه لازم است. من حتي فكر ميكنم كتاب من به عنوان يك مطالعه دمدستي و ابتدايي است.
فريده رازي، ديگر سخنران اين جلسه بود كه سخنانش را با يك لحن داستاني و توصيفي از پيش نوشته، شروع كرد و گفت: حرفهاي من در اين مورد به عنوان نويسندهاي است كه از سر ذوق حرف ميزند و در كار هم چه حرفها كه نشنيدم و چه دردسرهايي كه نكشيدم تا بالاخره در سال 1366 كتاب «فرهنگ واژههاي فارسي سره» را توسط نشر مركز به چاپ رساندم.
وي گفت: من به زير و زبر، ناهماهنگي و تشديد و همزه در زبان كار ندارم. تنها ميگويم زبان هرچه سادهتر و خوشآهنگتر باشد، بهتر خوانده و نوشته ميشود، چرا كه زبان وسيله ارتباط ملتهاست و از طرفي خيلي هم تحولپذير است.
رازي در تعريف واژه «سره» اظهار داشت: سره يعني پاك و فارسي سره يعني عاري از هرگونه ناخالصي و واژه بيگانه و شامل همه زبانها ميشود. در واقع سرهگرايي ارتباط كلامي گوينده با شنونده را رسا ميكند.
نويسنده كتاب «فرهنگ واژههاي فارسي سره» گفت: پورسينا و ابوريحان از كساني بودند كه براي سالم نگهداشتن زبان فارسي بسيار تلاش كردند. در سال 1314 در فرهنگستان اول واژگان اروپايي زيادي وارد زبان فارسي شد و در سال 1366 چند اثر در اين حوزه منتشر شد و در چند سال اخير هم در ايران مقالهها و كتابهاي زيادي در اين رابطه چاپ شده است.
رازي با تاكيد بر يكسانسازي حروف فارسي براي راحتخواندن، بيان داشت: چه ضرورتي دارد براي يك تلفظ، چند حرف داشته باشيم (مثل ز،ذ،ظ،ض) و آيا بهتر نيست به جاي اين سختگيريها سادهنويسي را رواج دهيم و تا حد امكان در گفتار از واژههاي سره استفاده کنیم چرا که واژگان پرطمطراق دردی را دوا نمیکند.
وي در پايان خاطر نشان كرد: البته در استفاده از زبان بايد زمان و مكان استفاده از آن را هم در نظر داشته باشيم، مثل لحاظ كردن استفاده از زبان در عصر حاضر و در فضايي مثل اينترنت كه اين كار به عهده فرهنگستان است.
در ادامه، سميعي گيلاني كه به جاي مير جلاالدين كزازي در جلسه حضور داشت، گفت: بحث اردكاني، آكادميك و بحث رازي، ذوقي بود اما بحث من پراگماتيك و كاربردي است، چرا كه به نظر من سرهگرايي يك آلرژي و آفت زبان است كه در همه دورهها و در همه زبانها وجود دارد و همان طور كه ما نژاد خالص نداريم، زبان خالص هم نداريم.
سميعي گيلاني گفت: در مباحث زبانشناسي چيزي به عنوان سره و ناسره نداريم و اهل زبان اينها را از هم تفكيك نميكنند چرا كه در ارتباط برقراركردن ما تاثيري ندارند و به نظرم سعي در سرهگرايي زبان، تلاشي عبث و بينتيجه است.
وي گفت: سرهگرايي زبان را لاغر ميكند و از رمق مياندازد. بايد توجه كنيم از هر واژه در چه جايي استفاده ميكنيم. چه بسا در جايي واژههاي دخيل مانوس و راحتترند ولي در برخي مواقع كه واژه بيگانه الگويي جديد ميآورد هم نبايد استفاده كنيم مثل دارالمعلمين كه با «الف و لام» و جمع مكسر و ورودش خطرناك است.
عضو فرهنگستان زبان فارسي گفت: در هيچ جاي دنيا اصطلاحات طرد نميشوند و اگر بخواهيم اصطلاحات را حذف كنيم، در واقع فرهنگ 12 قرن خودمان را نفي كردهايم. مثلاً محاسبه به معناي شمارش است اما در اشعار عارفان شمارش معنا نميدهد، چرا كه شاعر مجبور است از زبان مجازي و استعاري استفاده كند.
سميعي گيلاني در پايان گفت: نويسندگان بزرگ ما هيچ يك سرهگرا نيستند چراكه سره گرايي يك بيماري است. ما بايد بدانيم در هر زماني چه واژهاي به كار ببريم و اين شرايط است كه مانوس و نامانوس را از هم متمايز ميكند.
منبع: خبرگزاری کتاب ایران-ایبنا
https://www.ibna.ir/fa/report/32436/سره-گرايي-رواج-ساده-نويسي-آفت-زبان