معرفی کتاب
در کتاب حاضر تلاش شده تا نگرشهای زبانی به عنوان زیرساخت بنیادین و تأثیرگذار برنامهریزی زبان مورد بررسی قرار گیرد و مؤلفههای مختلف نگرشهای زبانی گروههایی از فارسیزبانان توصیف شود. این کتاب بر اساس طرح منسجم و سلسله مراتبی موضوعات برنامهریزی زبان و با تمرکز ویژه بر مولفههای نگرش زبانی، از طریق بازآرایی مجموعه مقالات نگارنده از سال 1383 تا 1386 نگاشته شده است.
برنامه ریزی زبانی
به طور کلی برنامه ریزی زبانی یعنی به کار بردن منابع به شیوه ای آگاهانه و کنترل شده. برنامه ریزی های اجتماعی که برنامه ریزی زبان هم یکی از انواع آن است مثالی از رفتار تصمیم گیری توسط افراد متفکر برای حل یک مسِئله است. برنامه ریزی زبان مبتنی بر شناخت زبان به عنوان یکی منبع اجتماعی است و اهمیت این منبع به سبب ارزش ارتباطی و هویتی آن برای جامعه است.
معمولا سیاستمدارن مهم ترین عوامل هر برنامه ریزی هستند و متخصصان وظیفه تهیه برنامه را بر عهده می گیرند. متخصصان منابع موجود را تخمین زده و کاربرد بالقوه این منابع را در جهت مقاصد توسعه، پیشگویی می کنند و در صورت توافق بر سر مقاصذ سازوکار عمل تعیین می شود. قانونگذار این مراحل را تصویب می کند و به دست مجریان می سپارد. یک اجرای خوب مستلزم ارزیابی دائمی است.
یرنود و داس گوپتا (۱۹۵: ۱۹۷۶) نقل از روبین و یرنود معتقدند که ارزش ها و آرا متخصصان باید با ارزش ها و آرا نمایندگان جامعه مطابقت یابد. به عقیده آنها بهترین برنامه، برنامه ای است که مورد توجه همزمان متولیان سیاسی، آموزشی، اقتصادی و زبانی قرار گیرد.
هاگن هر تصمیم زبانی را شامل چهار مرحله انتخاب هنجار، مدون سازی صورت، گسترش نقش و قبول توسط جامعه زبانی می داند که به نظر او در این چهار مرحله هم صورت زبان و هم نقش زبان اهمیت دارد.
برنامه ریزی زبانی رسمی
به این ترتیب یک برنامه زبانی رسمی، خوب است که عوامل سیاسی، علمی، اجرایی و مردمی برنامه ریزی را به خوبی هماهنگ کرده و روابط متقابل هر یک را معین کند.
اجرای برنامه ریزی زبانی
برای جلوگیری از نتایج ناخواسته در کار اجرای برنامه ریزی زبان بهتر است که برنامه ریزی زبان با سایر اهداف ملی هماهنگ شود و در نتیجه بین وزارتخانه ها و سازمان ها از نظر شیوه های ارزیابی یا سازوکارهای حل مسئله ارتباطی وجود آید.
نگرش های زبانی افراد
در نظر گرفتن نگرش های زبانی افراد جامعه در تبیین سیاست های زبان و برنامه ریزی زبان آن امری ضروری است. کشف نگرش های زبانی فارسی زبانان می تواند مبنایی برا یسیاستگزاری های موسسات برنامه ریزی زبان شود. شاید مبتنی کردن سیاستگزاری های زبانی بر نگرش های کاربران زبان یکی از اصلاحات لازم در کار برنامه ریزی زبان فارسی باشد، چراکه با این کار سیاست آشکار زبان با سیاست پنهان زبان یکی شده و یکدیگر را تقویت خواهند کرد. تضاد و تخالف این دو سیاست ممکن است منجر به اتلاف هزینه های مادی و معنوی فراوان شود.