✴️رئیس پژوهشکده مطالعات بنیادین علم و فناوری با اشاره به روایتهای متفاوت و گوناگونی که در رابطه با رنج وجود دارد، توضیح داد: یک شیوه رایج میان نویسندگان و سخنرانان و محققان این است که همه رویکردها و دیدگاهها و روشها را به دو عصر یا دوره سنتی و مدرن تقسیم میکنند، ولی واقعاً یک سه گانه ای وجود دارد و نباید اسلام را به یک امر سنتی فروکاست. زیرا اسلام در برابر همه دیدگاهها و روشهای سنتی و مدرن به طور متفاوت ظاهر میشود و حتی صورتبندی های سنتی و مدرن از اسلام نیز قابل نقد و بررسی از منظر اسلام است. همین است که امام از یک اسلام ناب محمدی یاد میکنند که در برابر روایتهای مختلف سنتی و مدرن اسلام نیز قرار میگیرد، پس ما در واقع سه گانههای سنتی، مدرن و اسلامی را در حوزههای مختلف باید بازشناسی کنیم.وی پیدایش سه نوع «جهانبینی دینی»، «جهانبینی فلسفی» و «جهانبینی علمی» را نتیجه سه نوع تبیین درباره شرور فراگیر دانست و گفت: همراه با فراگیری کرونا ما با فعال شدن سه رویکرد در تبیین کرونا مواجه هستیم که به رقابت فعال سه نوع جهان بینی دینی فلسفی و علمی در سطح جهانی و در ایران منجر شده است.
در تبیین این سه نوع جهان بینی توضیح داد: در جهانبینی علمی بر مفاهیم و الگوهای نظری تأکید میشود که از علم ولی به طور غیر مستقیم و حتی غیر علمی متأثر میشود، ولی تعمیمهایی شبه علمی که متضمن نتایج کلان فلسفی است بر روشهای اقناع علمی – نظیر دادهها و مدلهای ریاضیاتی- متمرکز میباشد. ارائه مکرر و وسیع اعداد و ارقام بیماران و درگذشتگان و عرضه مدلهای ریاضیاتی و آماری و غیره نه تنها به قانع کردن مردم جهت پذیرش قوانین اجتماعی و انجام رفتارهای بهداشتی کمک میکند، بلکه مهمتر از آن شکل گیری باورهای آنهاست درباره ماهیت جهان و انسان و طبیعت و روابط این نوع حقایق با یکدیگر و به خصوص مفهوم خداوند و…. در جهانبینی فلسفی بیشتر برای تبیین ماهیت کرونا به موضوع خیر و شر و عوامل و پیامدهای آن در قالب برهان و مدلهای منطقی و گزارههای فلسفی تأکید میشود، ولی در جهانبینی دینی بیشتر بر روایتگری ها و حکایتگری هایی تمرکز میشود که در قالبهای زیبایی شنا ختی عوامل طبیعی و بشری و فوق بشری شرور و خیرات را تبیین میکند.
در صورتبندی های سنتی و مدرن از شروع یک آمیزهای از انسانگرایی و طبیعتگرایی را میتوان مشاهده کرد به تفاوت این دو صورتبندی از انسان و طبیعت و رابطه انسان با طبیعت پرداخت. شرح این صورتبندی های سنتی و مدرن از عبارت «پیوستار انسان گرایی – طبیعت گرایی» استفاده کرد و گفت: انسانگرایی مُدرن هر چند بر قدرت شگفت انگیز انسان و شکوه و عظمت علم و فناوری تکیه زده، ولی به طور غیر مستقیم و نا آشکار انسان را در زوایای طبیعت محدود میسازند، زیرا ماهیت طبیعی انسان را عامل یا علت العلل همه دستاوردهای بزرگ او میدانند و تکامل انسان را در قالب مدلهایی از روابط میان عوامل هورمونی و عصبی و ژنی تبیین و توجیه میکنند و این فروکاست انسان به بدن طبیعی و فروکاست جهان به محیط طبیعی- اجتماعی از طبیعت گرایی جانبی انسان گرایان مدرن پرده بر میدارد. با این حال انسان گرایی مدرن آشکارا و مستقیم به تحقیر طبیعت تا حد یک ماشین برنامه ریزی شده برای انسان و در اختیار انسان دامن میزند.
انسان گرایی سنتی زیر تأثیر جهان بینی دینی است، ولی همین جهان بینی نیز آمیزه ای از طبیعت گرایی و انسان گرایی را توسعه داده و در جهان بینی دینی طبیعت، قدرتمند است و انسان واکنش فعالی ندارد و تصرفی در طبیعت نمیکند، بلکه تسلیم آن میشود و حداکثر تلاش میکند بخشی از طبیعت را برتری بخشیده و به آن تشخص بخشد و با پرستش آن و قربانی کردن برای آن و … از رنجهایی که توسط شرور طبیعی فراهم شده رها گردد. تشخص بخشیدن به تمام یا بخشهایی از طبیعت و خداسازی و روایت گری های هنرمندانه برای پیوند دادن انسان و طبیعت و خدا شیوه رایج در ادیان و جهان بینیهای دینی است.
شرایط مدرنیته و صورت بندیهای آن، در جهان بینی علمی و فناورانه ظاهراً انسان گرایی قوی و آشکار ولی طبیعت گرایی پنهان است، ولی در انسان گرایی سنتی طبیعت گرایی قویتر و آشکارتر و انسان گرایی ضعیف و ناآشکار است.