اکتبر 10

کتابخانه‌های روسیه تحت تاثیر کرونا قرار نگرفتند

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)؛ محسن‌ زین‌‌العابدینی، عضو هیات علمی گروه علم اطلاعات و دانش‌شناسی دانشگاه شهید بهشتی، اخیرا در جریان یک سفر هشت‌روزه، برای ارائه یک مقاله در کنفرانس IBBY (دفتر بین‌المللی کتاب برای نسل جوان) به روسیه رفته بود. این سفر بهانه‌ای شد تا از مشاهداتش درباره تجربه‌های موفق این کشور در حوزه کتابخانه‌ای و‌ مطالعه کتاب بپرسیم.

به گفته او، روس‌ها روزانه 25 دقیقه کتاب مطالعه می‌کنند. زین‌العابدینی از برخورد عجیب مردم روسیه با کرونا خبر داد؛ کشوری که با کمال تعجب در آن از قرنطینه 10 روزه مسافران خبری نیست و فقط برای سفر به این کشور باید تست منفی کرونا ارائه کرد.

در ادامه بخوانید:

درباره سفرتان به روسیه برایم بگویید؟ در جریان سفر به روسیه از کدام مراکز فرهنگی روسیه  بازید کردید؟
من در این هشت روز در شهر مسکو اقامت داشتم و در این سفر از کتابخانه دولتی روسیه در مسکو، کتابخانه ادبیات خارجی روسیه و همچنین کتابخانه دولتی کودکان که بزرگترین کتابخانه ادبیات کودک و نوجوان در این کشور است و به نوعی کتابخانه ملی کودکان محسوب می‌شود، بازدید کردم. همچنین در این سفر از انتشارات صدرا، وابسته به بنیاد ابن‌سینا (ناشر کتاب‌های مطالعات اسلامی و ایرانی به زبان روسی) و کتاب‌فروشی بیبلیو گلوبوس (Biblio Globus) بزرگترین کتاب‌فروشی اروپا و یکی از قدیمی‌ترین کتاب‌فروشی‌های روسیه بازدید کردم. لازم به ذکر است که کنفرانس IBBY در کتابخانه دولتی کودکان برگزارشد.

کرونا تا چه‌اندازه فرهنگ مطالعه روس‌ها را تحت تاثیر قرار داده بود؟
شاید برایتان جالب باشد که بگویم در روسیه مردم اصلا توجهی به کرونا نداشتند؛ یعنی مردم اکثرا از ماسک استفاده نمی‌کردند و فاصله اجتماعی برایشان اهمیتی نداشت. جالب است بدانید، بخشی از جمعیت روسیه حتی از واکسن با وجود تعیین جایزه تزریق، استقبال نکرده‌اند. در روسیه زندگی عادی در جریان است. کرونا در ابعاد کلی بر زندگی مردم تاثیر گذاشته است؛ البته من زندگی قبل از کرونای آن‌ها را ندیده‌ام تا قضاوت کنم اما این‌که بگوییم پروتکل‌ها در این کشور، شدید اجرا می‌شود؛ اصلا این طور نیست. با این مقدمه می‌توان فهمید که کتابخانه‌ها هم تحت تاثیرکرونا قرار نگرفتند.

کتابخانه‌ها در روسیه از نظر معماری و نرم‌افزاری چه تفاوت‌هایی با ایران دارد؟
کتابخانه‌ها در روسیه مکان‌هایی معمولی نیستند و بسیار باشکوه ساخته می‌شوند و در محل‌های مهمی واقع شده‌اند. این کتابخانه‌ها قصرهایی هستند که دارای معماری ویژه‌ای هستند، به‌طوری که سقف‌های بلند، گچبری‌ها و تزیینات زیبا، رنگ آمیزهای خاص و لوسرهای بزرگ و آنچنانی دارند. این کتابخانه‌ها سالن‌های مطالعه مجهزی دارند که بسیار زیبا هستند و همین توجه و طراحی در حوزه ساخت سالن‌های مطالعه نشان می‌دهد تا چه اندازه این جایگاه در محل کتابخانه‌ها مهم‌اند. نکته دیگر این است که در کتابخانه‌های روسیه؛ شیوه مدیریت سنتی کتابخانه منسوخ نشده است. به عنوان مثال؛ در این کتابخانه‌ها علاوه بر این که فناوری دیجیتالی پیشرفت‌های زیادی داشته و بخش کتاب‌های دیجیتالی و الکترونیکی در کتابخانه‌های این کشور رشد چشمگیری داشته‌اند؛ اما هنوز به اداره سنتی کتابخانه‌ها اهمیت داده می‌شود. به عنوان مثال در این زمینه می‌توان به استفاده از برگه‌دان‌ها اشاره کرد که هنوز هم در کتابخانه‌های روسیه مفصل از آن‌ها استفاده می‌شود و این بخش سنتی هنوز حذف نشده است. مورد دیگر اهتمام این کشور به تاسیس کتابخانه‌های تخصصی است. یعنی این کشور در کنار فعالیت کتابخانه‌های عمومی به ساخت کتابخانه‌های تخصصی بر اساس نیازهای مختلف افراد جامعه اهمیت می‌دهد و نسبت به ساخت این مکان اقدام می‌کند.

کتابخانه‌ها در روسیه از چه رده‌بندی استفاده می‌کنند؟
رده‌بندی کتابخانه‌های روسیه دیوئی است. نکته دیگری که درباره مدیریت کتابخانه‌ها در روسیه باید گفت این است که در کتابخانه‌های روسیه ابزارها و کارکردها بسیار مهم هستند؛ یعنی اگر ابزاری در کتابخانه ای کار می‌کند آن را لزوما تغییر نمی‌دهند و و به فکر جایگزینی آن نیستند.

کتابخانه‌های روسیه چه موفقیت‌هایی در زمینه اداره کتابخانه و شیوه کتابداری داشتند؟
یکی از مسائل مهمی که در ارتباط با کتابخانه‌ها اهمیت دارد میزان دسترسی به منابع و استفاده کتابخانه‌ها از طریق عضویت است. در واقع باید کاری کرد تا مانند تمام کتابخانه‌های دنیا ؛مدت زمان عضویت تا استفاده از منابع بسیار کوتاه شود. .مثلا در کتابخانه‌های ما برای عضویت باید کلی کپی از شناسنامه ، مدرک تحصیلی و مدارک دیگر تهیه کرد و هزینه ای پرداخت شود تا کارت عضویت بعد از گذشت زمانی مشخص، صادر شود. اما در اکثر کتابخانه‌های دنیا با ارائه پاسپورت، کارت کتابخانه برای فرد صادر می‌شود و فرد می‌تواند همان موقع از کتابخانه استفاده کرد. البته ممکن است محدودیت استفاده، مانند امانت کتاب را همان موقع داشته باشیم اما می‌توانیم از خدمات و فضای کتابخانه در محل استفاده کنیم. این راهکار می‌تواند در شیوه استفاده از کتابخانه‌ها در ایران رعایت شود.

کتابخانه‌های روسیه چه ویژگی‌ها و ظرفیت‌های مثبت دیگر داشتند؟
این موضوع را باید به خاطر داشت که کتابخانه‌ها فقط محل نگهداری کتاب و جمع آوری آن‌ها نیستند و نکته‌ای که در این بین اهمیت دارد این است که بخش خدمات و تسهیلات در یک کتابخانه برای جلب رضایت مخاطبان بسیار اهمیت دارد و افراد از این طریق می‌توانند راحت‌تر به کتابخانه دسترسی پیدا کنند. به هر حال باید توجه داشت که برای توسعه فعالیت‌های کتابخانه‌ای، دولت‌ها باید سرمایه‌گذاری کنند؛ یعنی کتابخانه محل کسب درآمد نیست اما دولت‌ها می‌توانند با سرمایه گذاری در بخش کتابخانه‌ها، فرهنگ مطالعه مردم را افزایش بدهد و تنها دراین صورت است که می‌توانیم به یک توسعه پایدار فرهنگی در سطح جامعه برسیم. مورد دیگر این که فرهنگ کتابخوانی در ایران باید از سطح شعار و معرفی صرف کتاب فاصله بگیرد و نتیجه آن در جامعه ملموس احساس شود، برای این مهم باید همه قشرها حتما کتابخوان باشند نه صرفا معرفی کننده، برای رسیدن به فرهنگ مطالعه درست باید این فرهنگ را از سطح مهد کودک‌ها و مدارس پایه ریزی کرد یعنی معلم خود کتاب بخواند و آن را در کلاس با دانش آموزانش به اشتراک بگذارد و زنگ کتابخوانی و قصه‌گویی در مدارس ایجاد شود و البته جدی گرفته شود تا کودکان و نوجونان با کتاب عجین شوند. در واقع کتاب را یک کالای جانبی و بعضا لوکس نباشد.

کتابخانه‌های روسیه از نظر رتبه‌بندی در چه جایگاهی قرار دارند؟
من البته آماری از رتبه‌بندی و جایگاه همه کتابخانه‌های روسیه ندارم اما کتابخانه دولتی روسیه که در مسکو قرار دارد و من از آن بازید کردم دومین کتابخانه جهان بعد از کتابخانه کنگره ملی آمریکاست. البته روسیه جزء کشورهایی است که سرانه مطالعه بالایی دارد و به همین نسبت کتابخانه‌های آن‌ها هم در رتبه و جایگاه خوبی در جهان قرار دارند.

آمار سرانه مطالعه تا چه‌اندازه در روسیه درست و قابل اتکا است؟
البته آمار سرانه مطالعه در روسیه و بحث این که از سوی کدام منبع معتبر تهیه می‌شود یک بحث است واین موضوع که سرانه مطالعه چه تاثیری از نظر فرهنگی و کمی و کیفی در زندگی مردم دارد مبحث دیگری است. در واقع همانطور که در مورد همه کشورها آمار و ارقام مختلفی از سرانه مطالعه ارائه می‌شود این امر درباره روسیه هم صدق پیدا می‌کند اما منطقی‌ترین روش استناد این است که این آمار بر اساس آمارهای فرهنگی روسیه مطرح شدند. من برای ارائه سرانه مطالعه کشور روسیه به دو کتابی که در این‌باره خواندم، استناد می‌کنم. دو کتاب به نام‌های «فرهنگ کتاب و کتابخوانی در روسیه» و همچنین اثری با نام «کتابی درباره کتاب و بر اساس مجموعه این اطلاعات؛ می‌توان گفت 59 درصد مردم روسیه حداقل هفته‌ای یک کتاب می‌خوانند اگر میزان مطالعه هر کتاب را 3 ساعت در نظر بگیریم هر فرد روس به‌طور متوسط در روز 25 دقیقه کتاب می‌خواند که حدودا هفته‌ای 175 دقیقه است که معادل دو ساعت و 30 دقیقه در هفته است و این میزان سرانه مطالعه بر اساس این محاسبات؛ منطقی به‌نظر می‌رسد.

روسیه برای بازید از کتابخانه‌ها و ترغیب کودکان و نوجوانان چه راهکاری را در نظر گرفته است؟
مساله اصلی ارزش گذاشتن به کتاب و فرهنگ است و باید این مساله را به یاد داشته باشید که عناصر فرهنگی مانند کتاب باعث رشد شتاب‌دهنده در جامعه می‌شوند. یک جامعه مدرن و پیشرفته نمی‌تواند فقط روی مسائل اقتصادی و سیاسی سرمایه‌گذاری کند؛ بلکه باید مساله مطالعه و فرهنگ کتابخوانی را هم مدیریت کند. روسیه بعد از فروپاشی شوروی سابق متوجه شد برای تبدیل شدن به یک کشور مدرن و پیشرفته باید روی افراد در حال آموزش یعنی افرادی که در مهدکودک‌ها و مدارس در حال آموزش دیدن هستند، سرمایه‌گذاری کرد. به همین دلیل روس‌ها روی فرهنگ کتابخوانی کودک از جمله انتشار کتاب برای این گروه؛ سرمایه‌گذاری جدی کردند. توجه به بخش کودک و نوجوان در این کشور بسیار مهم و جدی است، تا آن‌جا که یک کارتی به نام کارت فرهنگی به کودکان و نوجوانان می‌دهند و آن‌ها می‌توانند تا سن 25 سالگی با این کارت فرهنگی هفت هزار رویداد یا مکان فرهنگی را عضو شوند، بازید کنند یا بر اساس علاقه خودشان از آن استفاده کنند. به عنوان مثال می‌توانند با این کارت به کتابخانه تئاتر یا سینما بروند و بر اساس علاقه‌مندی خودشان در حوزه فرهنگ از این کارت استفاده کنند .این کارت با مراکز مختلف فرهنگی قرارداد دارد و از سویی دیگر بخش مهمی از این کارت برای فرهنگ دسترسی به کتاب و خرید آن از سوی کودکان و نوجوانان در نظر گرفته شده است که میزان دسترسی و خرید کتاب از سوی این گروه را تسهیل می‌کند.

ژانویه 26

کتابوایی (نانوا-کتابدار)

به واسطه برنامه کتاب فرهنگ و ارتباطی که هنوز با دوستان رادیو فرهنگ دارم، اگر قرار باشد که در ماشین کتاب گوش نکنم و رادیو بشنوم و مغزم خسته نباشد که فقط موسیقی بتواند آرامش کند و رادیو آوا را نشنوم، انتخاب اولم رادیو فرهنگ است. رادیویی شنیدنی که از قدیم مشتری برنامه‌های دلنشینش چون “نیستان”، “مشاعره فرهنگ”، “تک نوازان” و …. آن بوده‌ام.

یک صبح پنجشنبه که طبق معمول سال‌های اخیر، شال و کلاه کرده‌ام که به کتابخانه ملی (غار تنهایی‌های پنجشنبه‌ای) بروم و کتابی را که گوش می‌کردم (پندار از ریچارد باخ)، به دلیل جابجا کردن فلش نتوانستم فایل و زمان دقیقش را پیدا کنم، پیچ رادیو را پیچاندم روی رادیو فرهنگ و رسیدم به برنامه‌ای به اسم چتر فرهنگ که حدود ساعت ده و نیم صبح پنجشنبه‌ها از رادیو فرهنگ پخش می‌شود. این برنامه یک آرم دارد که در جایی از آن می گوید “…. واژه واژه با کتاب….” که همین کلمه جادویی کتاب کافی بود که من را پای همین موج 106 کیلو هرتز (یا مگاهرتز؟) اف ام میخکوب نماید (البته اینجا بهتر است به جای میخکوب بگوییم “گوشکوب” چون گوشمان است که دیگر به جای دیگری نمی‌رود و ششدانگ متمرکز روی صدای رادیو می‌شود).

در قسمتی از این برنامه گفته شد که چند وقت پیش پیامکی عجیب و متفاوت در این برنامه به دست ما رسید که در آن نوشته بود: “کتاب را باید در جایی قرار داد که مردم حضور داشته و وقت زیاد هم دارند مثل بیمارستانها، ترمینالها و …. من خودم در نانوایی که محل کارم است کتاب گذاشته ام و مردم از آنها استفاده می کنند”. در ادامه برنامه خانم مجری گفتند که بر اساس این پیامک، ما هر هفته گزارشی از حال و هوا و اتفاقات این نانوایی کتابخانه‌دار در “برنامه زیر چتر فرهنگ” پخش می کنیم. بعد هم آقای ناصر بلباسی که نانوا هستند و در لاکان شهر رشت، این نانوایی متفاوت را می چرخانند روی خط آمده و شروع کردند به ارائه گزارش و اسم “کتابوایی” را برای کتابخانه خود در نانوایی به کار بردند. آقای نانوا-کتابدار، اول به هدف از انجام چنین کاری در نانوایی اشاره کرد و بعد هم در مورد گفتگوهای مردم و کتابهای بیشتر خوانده شده در نانوایی و صحبتهایی که در مورد آنها شده بود حرف زد. جالب بود که فهرستی از کتابهایی را که در هفته گذشته مردم به کتابوایی هدیه کرده بوند خواند. معلوم است که توانسته یک عزم اجتماعی و همراهی مردمی هم جلب بکند. در انتهای صحبتها هم به معرفی دو سه کتاب پرداخت و بخشهایی از آنها را خواند و حتی نقد و ارزیابی کوچکی هم در مورد آنها داشت. نکته شندنی دیگر این که می گفت اولا برای برنامه چتر فرهنگ کلی مشتری پر و پا قرص جور کرده، چون ساعت پخش برنامه را نوشته و در کتابوایی نصب کرده و این علاقه به برنامه را از روی صحبتها و بحثها و تبادل نظرها بعد از پخش برنامه در کتابوایی متوجه می شود. دوم اینکه، خیلی از مردم نه فقط برای تهیه نان که برای تورق کتابها یا استفاده از آنها به کتابوایی می آیند.

اگر چه خبر و تبلیغ این نانوایی را قبلا بارها از طرق مختلف شنیده ایم و به اندازه کافی به آن پرداخته اند (فکر می کنم سه سال پیش من در مورد آن خواندم)، اما باید دلیلی برای خودم پیدا می کردم که حالا چرا من و چرا اینجا باید به آن بپردازم؟ آن هم این وبلاگی که هر چه می کنیم ظرفیتش را بالا ببریم از یک مطلب در ماه نمی‌توانیم فراتر برویم و خود بنده که وقت خیلی اندکی دارم و نمی توانم دائمی بنویسم.

مهمترین دلیل، شکستن مرزها و به جای نالیدن و غر زدن از کمبود امکانات و توجه، انجام کاری متفاوت و خلاف عادت بود. این آقای نانوا-کتابدار هم می توانست مثل خیلی از نانواهای دیگر با سگرمه‌های در هم به کارش بپردازد و هر که هم اعتراضی کرد با همان چوب و سیخ نانوایی چشمانش را از حدقه در بیاورد. ولی ایشان، با یک کار کوچک اما دلانه و عاشقانه، مطمئنا هم مشتری بیشتری جلب کرده و هم اسم و رسمی برای خودش دست و پا کرده که صدا و سیمایی که برای هر ثانیه تبلیغ رقمهای آن چنانی دریافت می کند، حاضر می شود دقایقی از وقت ارزشمند (از نظر مادی و درآمد تبلیغاتی صدا و سیما واقعا ارزش مادی دارد) خود را به این فرد و کارش اختصاص بدهد. همان عنصری که همیشه در پی آن هستیم و دائم این شعارمان است که:

تو قدم در راه نه و هیچ مپرس                                 راه خود بگوید که چون باید رفت

واقعیت این است که خیلی از ما، به دلیل وضعیت فرهنگی که بر کشورمان حاکم شده و جای مداقه و بررسی فراوان دارد، هر گونه خلاقیت و متفاوت بودن و نوآوری را بالکل فراموش کرده و حتی خودمان را هم از یاد برده‌ایم و کلا خیلی از امور زندگی هایمان را ناخودآگاه به منش سوسیالیستی و دولتی پیش می بریم. یعنی هر کار کاری می خواهیم انجام بدهیم، منتظر اجازه و مجوز و فراهم شدن “زیرساختهای کلانِ فراملی در راستای عبور از چالشهای فرادستی با هدف پی ریزی کاربست گرای جامعه نگر” هستیم. در یک کلام، چنین شده‌ایم که قدم از قدم بر نداریم و ببینیم که دیگران را چه خوش می آید و ما هم همان کنیم که قرنها پدران و نیاکانمان می کرده‌اند و خیلی آهسته برویم و آهسته تر بیاییم که به تریج قبای کسی بر نخورد و ما یک لقمه نان و بوقلمون مختصرمان را از دست ندهیم. به عبارتی خودمان را کامل فراموش کرده ایم.

این در حالی است که جامعه از جمع همه رفتارها و اقدامات فردی ما شکل درستی به خود می گیرد و همه چیز قرار نیست از بالا دیکته شود و دولت و حکومت آن را تعیین کنند. خیلی از این کارهای خلاقانه، نیاز چندانی به بودجه و زیرساخت و امکانات ویژه ندارد و فقط کمی ذوق و جسارت و البته پیگیری نیاز دارد تا اجرایی شود. مثل همه کارهای جالب دیگری از این دست چون کتابخانه فاطمه های کرمان، مدرسه روستای کاکی بوشهر، کتابخانه میوه ای سیستان و …

حقیقت این است که خیلی از ایرانیهای این دوران، به هر دلیلی، وجه پراگماتیستی وجودشان را از دست داده اند و خیلی وقتها جرات و جسارت اقدام ندارند و بیشتر در همان نظریه ها و انتظارات برای بهبود اوضاع متوقف شده‌اند. چیزی که کشورهایی مثل چین و ژاپن مدتها است از آن رهایی یافته و فاصله بین فکر، تصمیم و اجرای عملی را به حداقل رسانده و هر مشکلی را سریعا بررسی کرده و راهکار آن را نه در قالب سند، برنامه کلان، طرح جامع، پروپزال پیشنهادی بنیانی و … بلکه در قالب محصولی کاربردی و رافع مشکل ارائه می کنند. اخیرا در دانشگاه خودمان با عبارتی که به طنز آن را “آر.جی.بی.” می نامند مواجه شده ام که البته قبلا می دانستم اما نه با این سرنام. این سرنام طنزآلود به جای ” راه بیانداز و جا بیانداز” به کار می رود. اگر چه برای کارهای بزرگ و بنیادین باید در مورد آن تجدید نظر و دقت کرد، اما برای خیلی از کارها فقط باید “آر جی بی وار” عمل کرد، وگرنه قدم از قدم برداشته نخواهد شد.

پی نوشت: سه روز بعد از این پست از رادیو شنیدم که مسئول این کتابوایی بر اساس دفتر امانت کتابهای خود، کتابخوان برتر هم معرفی خواهد کرد. کسی که در طول ماه گذشته نزدیک به 40 کتاب را به امانت گرفته بود، کتابخوان برتر شناخته شد.

ژانویه 26

Hello world!

Welcome to WordPress. This is your first post. Edit or delete it, then start writing!