-
نجوای بی قراری
یاران را چگونه مجنون ساخت؟ با چه نجوایی بی قرارشان کرد تا اینچنین به در گاهش فرود آیند و اقتحام به مهلکه را نقطه شروع سازند؟ چه شورشی به پا کرد که سرخی آن رنگ نمی بازد و جوشش آن از پای نمی نشیند؟ ***** یاران چگونه بی قرار شدند؟ با چه عرفانی اینچنین مجنون …
-
می فروش محله ما
رویاروئی انتظار و لحظه ها توان مرا می گیرند لحظه ها در رویاروئی با انتظار مقاوم ترند انتظار، هر لحظه را به سختی از پای در می آورد و لحظه ها به راحتی گوشه ای از وجود مرا * * * کند شدن حرکت زمان بر ضربان قلب من اثر معکوس دارد کندی آن تپش …
-
راه باغ آرزوها
راه باغ آرزوهایم را دو بار دیده ام در جغرافیای آسمان پر ستاره کوهستان، متمایل به جنوب غرب(۱) و بار دیگر رویاروی گنبد طلائی امام(ع) در شرق یک بار در تاریخ مبعث رسول (ص)، در طراوت شب تابستانی کوهستان و دیگر بار در زمهریر مطلع فجر، همراه فرشته های نازل قدر * * * اولین …
-
بالهای لطف
آنگاه که با بالهای لطف و عنایت تو پر کشیدم و اوج گرفتم و به امید وعده هایت گام های فراتر از توان و حّدِ خود برداشتم و حتی زمانی که جامه های فاخرِ خواسته هایت را بر تنِ تمایلات زمینی خود پوشاندم و نامه های خود را به نام تو مهر نمودم و متاع …
-
آرامش درختان استوار
آرامش کلمه عجیبی است زمزمه آن انسان را بی خود می کند مرز آن تا ابدیت است * * * * درختان مقابل پنجره من همیشه آرامند آرامش آنها فصلی نیست، استمرار دارد به حالشان غبطه می خورم * * * * وقتی باد از راه می رسد، آرامش آنها مشهود تر است بنای باد …
-
از خانه قدیمی تا اندیشه پرواز
روزی که در زیر بالهای گرم عنایت او توان شکستن پوسته نازک دنیا را پیدا کردم همچون جوجه های کنجکاو به بیرون سرک کشیدم و دنیای خود را که دیگر برایم کوچک می نمود رها کردم سبکی و طراوت هوای آزاد سینه ام را مالامال می کرد * شعفِ«تجربه نو» بی قراری را به همراه …