وبگاه دکتر عباس قاسمی حامد
  • آثار,دل نوشته 22 فوریه 2016
    نجوای بی قراری

    یاران را چگونه مجنون ساخت؟ با چه نجوایی بی قرارشان کرد تا اینچنین به در گاهش فرود آیند و اقتحام به مهلکه را نقطه شروع سازند؟ چه شورشی به پا کرد که سرخی آن رنگ نمی بازد و جوشش آن از پای نمی نشیند؟ ***** یاران چگونه بی قرار شدند؟ با چه عرفانی اینچنین مجنون …

  • آثار,دل نوشته 22 فوریه 2016
    می فروش محله ما

    رویاروئی انتظار و لحظه ها توان مرا می گیرند لحظه ها در رویاروئی با انتظار مقاوم ترند انتظار، هر لحظه را به سختی از پای در می آورد و لحظه ها به راحتی گوشه ای از وجود مرا * * * کند شدن حرکت زمان بر ضربان قلب من اثر معکوس دارد کندی آن تپش …

  • آثار,دل نوشته 22 فوریه 2016
    مرور دوباره

    غفلت(۱) ، تکرار و حرکت های یکنواخت را متنوع جلوه می دهد گاهی، تکرار و یکنواختی، محصولی جز دوران بر مدارِدایره ی سکون به همراه ندارد دایره های سکون، برای همه شعاع یکسان ندارند تنوع شعاع ها به میزان تعددِافراد است *** رنگهای گوناگونِ مدارِ دایره، تکرارها را متنوع جلوه می دهد اما، تمامی رنگها …

  • آثار,دل نوشته 22 فوریه 2016
    راه باغ آرزوها

    راه باغ آرزوهایم را دو بار دیده ام در جغرافیای آسمان پر ستاره کوهستان، متمایل به جنوب غرب(۱) و بار دیگر رویاروی گنبد طلائی امام(ع) در شرق یک بار در تاریخ مبعث رسول (ص)، در طراوت شب تابستانی کوهستان و دیگر بار در زمهریر مطلع فجر، همراه فرشته های نازل قدر * * * اولین …

  • آثار,دل نوشته 22 فوریه 2016
    بالهای لطف

    آنگاه که با بالهای لطف و عنایت تو پر کشیدم و اوج گرفتم و به امید وعده هایت گام های فراتر از توان و حّدِ خود برداشتم و حتی زمانی که جامه های فاخرِ خواسته هایت را بر تنِ تمایلات زمینی خود پوشاندم و نامه های خود را به نام تو مهر نمودم و متاع …

  • آثار,دل نوشته 22 فوریه 2016
    آرامش درختان استوار

    آرامش کلمه عجیبی است زمزمه آن انسان را بی خود می کند مرز آن تا ابدیت است * * * * درختان مقابل پنجره من همیشه آرامند آرامش آنها فصلی نیست، استمرار دارد به حالشان غبطه می خورم * * * * وقتی باد از راه می رسد، آرامش آنها مشهود تر است بنای باد …

  • آثار,دل نوشته 22 فوریه 2016
    از خانه قدیمی تا اندیشه پرواز

    روزی که در زیر بالهای گرم عنایت او توان شکستن پوسته نازک دنیا را پیدا کردم همچون جوجه های کنجکاو به بیرون سرک کشیدم و دنیای خود را که دیگر برایم کوچک می نمود رها کردم سبکی و طراوت هوای آزاد سینه ام را مالامال می کرد * شعفِ«تجربه نو» بی قراری را به همراه …