مبانی رویارویی با کاربرد ناروای حق از سوی شرکای شرکتهای تجاری در حقوق فرانسه؛ رهنمودهایی برای حقوق ایران
عباس قاسمی حامد؛ سعید حقانی
مجله حقوق تطبیقی دانشگاه تهران
مهر ۱۳۹۵
چکیده
شرکتهای تجاری اصولاً بر مبنای قاعدۀ اکثریت اداره میشوند. درعینحال، اعمال این قاعده در تصمیمسازی شرکتی مانع از تعارض منافع شرکا نخواهد شد. این تعارض منافع به سه صورت رخ مینماید: الف) بهرهگیری شرکای اکثریت از قاعدۀ اکثریت آرا و تحمیل تصمیمی بر گروه اقلیت؛ ب) بهرهگیری شرکای اقلیت از قاعدۀ اکثریت آرا برای جلوگیری از تصمیمسازی از سوی گروه اکثریت در موارد ضروری؛ پ) بهرهگیری شرکای دارای رأی برابر بهمنظور جلوگیری از تصمیمسازی گروه رقیب. ازآنجا که اینگونه اقدامات با کارکرد متعارف شرکت تجاری در تعارض است، رویۀ قضایی و قانونگذاران بسیاری از کشورها به مقابله با آن برخاستهاند. به این منظور دو کشور فرانسه و ایالات متحده دو رویکرد متفاوت درپیش گرفتهاند. رویۀ قضایی فرانسه با رویکردی فراقراردادی، این گونه اقدامات را درصورتی که به قصد منتفع شدن به زیان گروه مقابل و برخلاف منافع شرکتی انجام شود، محکوم نموده، به مقابله با آن میپردازد. درخصوص مبنای این مقابله در حقوق فرانسه نظری یکسان وجود ندارد. عموماً از دو نظریۀ [منع] سوءاستفاده از حق، و [منع] بدکاربست اختیار بهعنوان مبنای این مقابله یاد میشود. عمدۀ اختلاف نظر نویسندگان آن کشور در توصیف حق رأی بهعنوان حق شخصی یا اختیار نهفته است. بهنظر میرسد، گام نخست در راستای مقابله با چنین اقداماتی در حقوق ایران، پس از طرح مسئله، معرفی مبانی قابل استفاده در این سیستم حقوقی باشد. طرح این مبانی به معنای تجویز بهرهگیری از این مبانی نیست. درواقع، در گام بعدی باید به این پرسش پاسخ داد که نهاد مناسب در چارچوب حقوق ایران برای رویارویی با این اقدامات چیست؟ پرسشی که خارج از حوزۀ بررسی این مقاله است.
کلیدواژهها : [منع] بدکاربست اختیار؛ [منع] سوءاستفاده از حق؛ قاعدۀ اکثریت؛ کاربرد ناروای حق رأی
Abstract:
Commercial companies are principally governed by majority rule. Notwithstanding, mere application of this decision-making rule does not prevent conflict of interests between shareholders. Such a conflict can be observed in three distinct hypotheses: 1- abuse committed by majority shareholders; 2- abuse committed by minority shareholders; 3- abuse committed by holders of equal shares.
Regardless of kind, these deviated forms of majority rule application entail some obstacles to good functioning of corporation. Hence legislatures and courts in many legal systems, taking into account this lacuna in majority rule, endeavor to sanction such malicious maneuvers. Two opposing (at least different) approaches are taken by two categories of legal systems: while American approach invokes ‘Fiduciary Obligation’, French tradition tends toward a non-contractual institution. According to Cour de Cassation‘s formulation, all forms of voting right contrary to corporate interest merely used to benefit its owner in detriment of concurring group of shareholders, are condemned and consequently sanctioned.
There is a wide range of ideas about the very legal foundation of the criteria procured by Cour de Cassation. Most of all two theories (abuse of right and diversion of power) seem to be widely accepted. Qualification of voting right as a subjective right or power is thought as the cornerstone of the debate. Still there is no unanimous answer.
Regarding Iranian legal system, it seems unavoidable at first step to enumerate and make a list of potential institutions and foundations for the purpose of legal transplantation. This listing does not per se contain their admissibility as the proper foundation of Iranian legal system as the receiving legal system. It is up to the second step to determine the most proper foundation for a proper transplant. The latter question stands out of this paper’s scope and purpose.
Key words: abuse of voting right, majority rule, abuse of right, diversion of power.