وبگاه دکتر عباس قاسمی حامد
راه باغ آرزوها
آثار,دل نوشته 22 فوریه 2016

راه باغ آرزوهایم را دو بار دیده ام
در جغرافیای آسمان پر ستاره کوهستان، متمایل به جنوب غرب(۱)
و بار دیگر رویاروی گنبد طلائی امام(ع) در شرق
یک بار در تاریخ مبعث رسول (ص)، در طراوت شب تابستانی کوهستان
و دیگر بار در زمهریر مطلع فجر، همراه فرشته های نازل قدر

* * *

اولین گامهای راه چنان بود که
نشعه گام زدن در ماه را تداعی می کرد
و شیرینی وصال و رضوان را(۲)
* * *
به خود آمدم…….
سنگینی جسم، دوری راه و دستهای خالی
رخوت غریبی را به جا نهاده بودند
بی خودی و سرمستی رفته بود
* * *
ترس و هراس ماندن، عرق سردی بر پشتم می نشاند
آتش دل و تلخی دهان، وسوسه ماندن و زمین گیرشدن، آنهم در اولین واحه، سینه ام را می تکاند
تنها طراوت چشمه جوشان و زلال بازمانده از شهود باغ آرزوهایم، درمان گلوی خشک و دهان تلخم بود
و هنوز نیز هست…….
* * *
اما، کجا دهند این باده ها کفاف مستی ما
دامن کشان باید رفت، مردانه باید گام برداشت
باغ آرزوها، مرکبی رهوار می خواهد چون باد، سرکش چون عشق، بی قرار و سوزنده چون آتش
توشه ای می خواهد از انس، دامنی چاک چاک از خار و سنگ راه و ردائی چون ردای شکستگان(۳)
« بر سر آنم که گر ز دست بر آید »(۴) نشعه گام زدن در راه را جاودانه کنم.

به مناسبت مبعث حضرت رسول اکرم “ص”


(۱)کهکشان راه شیری که در اصطلاح عامیانه به راه مکه معروف است و در آسمان شبهای تابستان در جهت قبله امتداد دارد.

(۲)و رضوان من الله اکبر- آیه ۷۲ سوره توبه

(۳)قَالَ رَسُولُ اللَّهِ «ص» : إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ کُلَّ قَلْبٍ حَزِینٍ وَ سُئِلَ أَیْنَ اللَّهُ فَقَالَ عِنْدَ الْمُنْکَسِرَهِ قُلُوبُهُمْ – بحارالأنوار، ج ۷۰ ، ص۱۵۷ باب ۱۲۵- الغفله و اللهو و کثره الفر ح و الإتراف بالنعم

(۴)بر سر آنم که گر زدست بر آید…کاری کنم که غصه سر آید- غزلیات حافظ، غزل شماره ۲۳۲ ganjoor.net/hafez/ghazal/sh 232/

برچسب ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دو × 3 =