صورتبندی شریعتی از جایگاه اجتماعی مرجعیت شیعه: مرجعیت به مثابهی «گروه منزلتی»
در پژوهشهای صورتگرفته در خصوص مرجعیت، غالباً از عنوان «نهاد» برای آن استفاده شده است، با اینحال تلقیهایی از مرجعیت به مثابهی کلیتی با ساختار شبهکاست که مبتنی بر امتیازهای انحصاری و حقوق ویژهی مفروض است، نیز در برخی گرایشهای دینشناسانه (نظیر نظریهی دکتر علی شریعتی) قابل رهگیری است. متفکرانی نظیر دکتر علی شریعتی معتقدند که در اسلام، سلسلهمراتب و امتیازهای انحصاری ویژه برای افرادی خاص پیشبینی نشده و رابطهی انسان با خدا در این دین، به طور مستقیم و بلاواسطه تعریف شده است. بر این اساس، فهم کتاب و سخنان پیشوایان دین، نبایستی به عنوان حق انحصاری یک گروه خاص درآید. از منظر ایشان، به طور اساسی در اسلام جایگاهی به نام روحانیت که در مقابل مفهوم جسمانی نشسته و به عنوان واسطهی خدا و خلق تعیین شده باشد، وجود ندارد؛ بلکه در سنت اسلامی، افرادی به نام علما و دانشمندان حضور داشتهاند که ویژگی مشخصهی آنها نه تعلق به یک گروه منزلتی ویژه و حقوق و امتیازهای انحصاری، که تخصص در یکی از علوم دینی است. به عقیدهی این نواندیش دینی، نظام سلسلهمراتبی روحانیت، به طور خاص، محصول شکلگیری مناسبات خاصی بین برخی متولیان دین با قدرت سیاسی در عصر صفویه بوده است و چنین سلسلهمراتبی با آموزههای اسلام پیوند الزامی ندارد. رویکرد شریعتی در فهم برخی ساختارهای گروه مفسران رسمی دین، قرابت زیادی با مفهوم «گروه منزلتی» وبر دارند.