همایشها

تغییر جایگاه اجتماعی زنان در ایران: پویایی و ایستایی نهاد رسمی دین

نوسازی، ابعاد و پیامدهای متعددی دارد که تحول در جایگاه اجتماعی زنان یکی از این ابعاد و پیامدها است. در این مقاله مواجهه‌ی نهاد رسمی دین (روحانیت) با نوسازی حول محور مشخص تحول در جایگاه اجتماعی زنان در برهۀ زمانی یک سده جاری شمسی (۱۴۰۰-۱۳۰۰) مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته و تقاطع و تعاطی دو روند تحولی موضوع اصلی بحث و بررسی را تشکیل می‌دهد: (۱) روند تحول در شبکه هنجارها، کنش‌ها و مواضع روحانیت؛ (۲) روند تحول در جایگاه اجتماعی زنان. مسئله اصلی از این قرار است که کدام روندهای غیرتحولی در نهاد رسمی دین موجب مقاومت در مقابل توسعۀ جایگاه اجتماعی زنان شده و محتملا به بروز تضادهای اجتماعی می‌انجامد و کدام روندهای تحولی در نهاد رسمی دین موجب تسهیل در توسعۀ جایگاه اجتماعی زنان می‌شود؟

زیست دانشجویی؛ الگوهای مفهومی برای تبیین

یک نگاه اولیه و گذرا به مدل زیست دانشجویی در دهه‌ی نود بیانگر تفاوت‌های کیفی این مدل نسبت به دهه‌ی هشتاد است؛ همچنان‌که زیست دانشجویی دهه‌ی هشتاد نیز از جهات بسیار متمایز از دهه‌های پیش ازخود بود. در واقع تغییرات نسلی در دانشجویان، تغییرات در شرایط فرهنگی، سیاسی و اقتصادی جامعه و به تبع آن تحول در نظام دانشگاه موجب بروز تغییر و تحولاتی در زیست دانشجویی نیز می‌شود. در نتیجه آنگاه که از زیست دانشجویی در دوره‌ی کنونی سخن می‌گوییم در عین اینکه به خودویژگی‌های این مدل زیست اذعان داریم، نباید چندان در تاکید بر این خودویژگی راه افراط در پیش گیریم که گویی زیست دانشجویی در دهه‌های قبل نوعی کل یکپارچه را تشکیل می‌داده و اکنون با مدل زیست به کلی متفاوتی مواجه هستیم. در واقع، ویژه بودن زیست دانشجویی مختص به دوره‌ی کنونی نیست و در هر دوره، می‌توان از زیست دانشجویی ویژه‌ی آن دوره سخن گفت؛ همچنان که می‌توان عناصر مشترک زیست دانشجویی و پیوستگی‌ها را در دوره‌های مختلف بازیابی کرد و به عنوان الگوی عام زیست دانشجویی در ایران مدنظر قرار داد.

نقد و بررسی پژوهش‌های جامعه‌شناختی موسسات حوزی ـ دانشگاهی

طی دهه‌های اخیر و مقارن با مطرح شدن لزوم اسلامی‌سازی علوم انسانی از سوی برخی محافل حوزوی و پژوهشی نزدیک به حکومت، شاهد روندی موازی از سوی این موسسات هستیم که طی آن کوشیده می‌شود با ارائه‌ی الگویی ایجابی، پژوهش‌هایی در طراز علوم انسانی اسلامی مفروض این موسسات صورت گرفته و در قالب کتاب نیز منتشر شود. اما نگاهی به این پژوهش‌ها بیانگر آن است که در بسیاری از آن‌ها، سوگیری و ارزشداوری‌های غیرمتعارف در عرصه‌ِ علمی در روند انجام پژوهش‌ها، موجب ارائه‌ی تصویری مخدوش از وجهه‌ی علمی این موسسات می‌َشود. استفاده‌ی شکلی و اغلب ابزاری از مفاهیم و نظریه‌های جامعه‌شناسی و ضعف‌های روش‌شناختی در تولیدات این موسسات هویداست. از آنجا که بخش عمده‌ای از تحقیقات این موسسات نیز به مطالعات مربوط به دین ناظر است، دخیل کردن مفروضات الهیاتی و کلامی نیز مزید بر علت شده و بر سوگیری‌های ناشی از پیوند با قدرت سیاسی افزوده می‌شود. بدین ترتیب آنچه در نهایت به عنوان دستاورد موسسات مدعی علوم انسانی اسلامی عرضه می‌َشود، فاصله‌ی قابل توجهی با استانداردهای علمی و پژوهشی رایج در دانشگاه‌ها دارد.

«هشت فراز، هزار نیاز» و راهبرد جامعه‌شناسی تاریخی تفسیری

پرداختن به تاریخ معاصر ایران از منظر جامعه‌شناسی تاریخی ضرورتی انکارناپذیر برای فهم و آموزش تاریخ ایران است. در حالی‌که پژوهش‌های تاریخی زیادی توسط محققانی چون عبدالهادی حائری، همایون کاتوزیان و احمد اشرف صورت گرفته که برهه‌هایی از تاریخ معاصر ایران را با کاربست ابزار و نظریه‌ی جامعه‌شناسی تاریخی مورد مطالعه قرار داده‌اند، دوره‌ی پژوهشی «هشت فراز، هزار نیاز» هدی صابر این مزیت را دارد که تمامی نقاط عطف و جنبش‌های اجتماعی مهم تاریخ معاصر ایران را با کاربست مفاهیم اجتماعی و به شکل تطبیقی مورد مطالعه قرار داده و از این جهت واحد نوآوری و مزیت است. این مباحث یک دوره‌ی کامل بررسی و تحلیل تاریخ معاصر ایران در قالب هشت جنبش اجتماعی ـ سیاسی معاصر ایرانیان (جنبش تنباکو، انقلاب مشروطیت، جنبش جنگل، جنبش ملی شدن نفت، جنبش سا‌های ۴۲-۳۹، جنبش چریکی ایران، انقلاب ۱۳۵۷، جنبش دوم خرداد (اصلاحات)) را در بر می‌گیرد.

ابعاد نظری و عملی تحلیل جامعه‌شناختی شریعتی از روحانیت در تشیع

کار علی شریعتی ـ روشنفکر و جامعه‌شناس ایرانی ـ هم در تحلیل جایگاه اجتماعی تشیع و نهاد دین (روحانیت) واجد نوآوری است و هم در ارائه‌ی راه‌حلی تجویزی برای اصلاح و بهبود مسیر روحانیت. به شرحی که در ادامه خواهم گفت این مقاله یک ضرورت نظری و همچنین ضرورتی عملی را پی می‌گیرد. ضرورت نظری از فقدان یک مفهوم‌پردازی باکفایت درباره‌ی یکی از مهم‌ترین عوامل و کنشگران جمعی جامعه‌ی ایران ـ روحانیت ـ پس از چندین دهه از ورود جامعه‌شناسی به ایران برمی‌خیزد و ضرورت عملی به خط‌سیری مربوط می‌شود که چهار دهه پس از درگذشت شریعتی، روحانیت شیعه پیموده و نقطه‌ای است که اکنون در آن قرار گرفته است. در بعد اول، بداعت و مفهوم‌پردازی تلویحی شریعتی درباره‌ی روحانیت را مورد تاکید قرار خواهیم داد، و در بعد دوم، راهکاری که وی برای تغییر جایگاه اجتماعی روحانیت پیشنهاد کرده است، مورد بحث قرار خواهد گرفت.

حافظه تاریخی و تکوین اجتماع ملّی

یکی از پیش‌نیازهای شکل‌گیری اجتماع ملی و اجتماع اجتماعات که فراتر از اجتماعات قومی و مذهبی خاص‌گرا بتواند نوعی همبستگی ملی را در ایران به عنوان کشوری با تنوع قومی و زبانی بالا، فراهم آورد، حافظه‌ی تاریخی مشترک میان شهروندان این اجتماع ملی مفروض است. فقدان این حافظه‌ی تاریخی یا ضعف و اختلال و کژنمایی آن، می‌تواند شکل‌گیری، تثبیت یا تداوم اجتماع ملی مذکور را با مشکل مواجه کرده و در نهایت همبستگی و انسجام اجتماعی را در جامعه‌ی ایران با مخاطره و چالش مواجه سازد. در این بین، آموزش تاریخ در نهاد آموزش و پرورش به عنوان یکی از موثرترین نهادها در سیر اجتماعی‌کردن افراد جامعه و فرهنگ‌پذیری آنها، اهمیتی بسیار تعیین‌کننده دارد. کوشش مقاله‌ی پیش رو این خواهد بود که با تمرکز بر کتاب «تاریخ معاصر ایران» سال سوم مقطع متوسطه که بخش وسیعی از دانش‌آموزان (به طور دقیق، تمام دانش‌آموزان به استثنای رشته‌های علوم انسانی و معارف اسلامی با لحاظ این نکته که دانش آموزان علوم انسانی نیز کمابیش همین محتوا را در قالب کتاب درسی «تاریخ ایران و جهان ۲» می‌خوانند) ملزم به آموختن آن هستند، مخاطرات مذکور را مورد بحث قرار دهد و به این پرسش پاسخ دهد که آیا کتاب درسی مورد بحث می‌تواند پاسخی به مخاطرات و چالش‌های فوق باشد یا خیر.

مفهوم‌سازی جامعه‌شناختی درباره روحانیت شیعه

مفاهیم علمی هم ابزارهایی برای اندیشیدن و نظریه‌سازی هستند و هم خروجی و محصول نظریه‌ها. بدون در اختیار داشتن مفاهیم دقیق و سنجیده، طرح و ارائه نظریات مطلوب ناممکن است. همچنان که اندرو سایر تصریح می‌کند علوم اجتماعی‌ای که در آنها اهمیت مفهوم‌سازی نادیده گرفته می‌شود، در معرض داخل شدن سوءبرداشت‌های فهم عامه در چارچوب نظم‌بخش خود است (سایر، ۱۳۸۸: ۷۱). روحانیت و مرجعیت از موضوعاتی است که کمتر موضوع بررسی جامعه‌شناختی بوده و همین امر سبب شده که مفاهیم جامعه‌شناختی متناسب برای اندیشیدن و نظریه‌سازی درباره روحانیت نیز در اختیار نباشد. فقدان مفاهیم اندیشیده زمینه نوعی اغتشاش مفهومی و ابهام و ناسازگاری در تعیین جایگاه اجتماعی روحانیت را سبب شده است. چنانکه بسیاری از نویسندگان در مورد روحانیت از مفهوم «نهاد» استفاده کرده‌اند، بی‌آنکه مقصود آنها از نهاد، مفهوم رایج جامعه‌شناختی «نهاد اجتماعی» باشد.

شریعتی و تحلیل جامعه‌شناختی امامت در تشیع

کتاب «امت و امامت» علی شریعتی که در زمان حیات وی با عنوان «جامعه شناسی امت و امامت» نیز منتشر شده، از معدود متونی است که با رویکردی جامعه‌شناختی به تحلیل امامت در تشیع پرداخته است. مسائل کلیدی و مهمی در این کتاب طرح شده که غالب این مسائل، در سایه‌ی یکی از آنها (دموکراسی هدایت‌شده) باقی مانده‌اند و آن‌چنان که باید محل توجه نبوده‌اند. اصل داعیه‌ی شریعتی این است که قصد دارد به جای نگرش کلامی و الهیاتی به اصل امامت، از منظر جامعه‌شناختی به این اصل بپردازد. شریعتی مفروضات و نظریات جدیدی در خوانش امامت پیش روی خواننده نهاده که بی‌سابقه بوده و حتی پس از چند دهه همچنان محل تامل است. بررسی تطبیقی مفهوم امت در نسبت با مفاهیم ده‌گانه (ملت، قبیله، قوم، اجتماع، نژاد و ….) و پرداخت نظری این مفهوم با رویکردی جامعه‌شناختی، بحث از الگوهای هم‌پیوندی افراد جامعه و نشان دادن مبنای پیوند افراد در امت با مطالعه‌ی تطبیقی با اومانیسم و مارکسیسم، طرح مساله‌ی امکان یا امتناع تحقق دموکراسی و شورا در جامعه‌ی نوپای اسلامی پس از پیامبر و پیش روی نهادن پرسش‌های جدی در این زمینه، رویکرد نقادانه به دموکراسی رایج در غرب و نشان دادن فرآیند رای‌سازی در این نظام‌های سیاسی و در نهایت کوشش برای نشاندن امامت در چنین جایگاه و مفهومی، جملگی از نوآوری‌ها و مزیت‌های «امت و امامت» هستند که چنانکه گفته شد، عمدتاً در سایه‌ی تز دموکراسی هدایت‌شده باقی مانده و کمتر مورد توجه بوده‌اند.

انتشار کتاب مقالات دومین همایش ملی آسیب‌های اجتماعی در ایران

پس از قریب به سه سال از برگزار نشدن دومین همایش ملی آسیب‌های اجتماعی کتاب مجموعه مقالات این همایش توسط انجمن جامعه‌شناسی ایران و انتشارات آگاه منتشر شد. مقاله ارائه‌شده نگارنده به این همایش، در جلد چهارم این مجموعه که به موضوع «کجروی، بزهکاری و انحراف‌های اجتماعی» اختصاص دارد، با عنوان «پلیس‌محوری در مواجهه با آسیب‌ها و انحراف‌های اجتماعی» منتشر شده است. هرچند به سبب محدودیت صفحات کتاب و عدم امکان انتشار تصاویر ضمیمه مقاله که به نظر نگارنده در فهم محتوای آن کمک‌رسان است، در کتاب نیامده که علاقمندان می‌توانند متن کامل مقاله به همراه ضمایم (اخبار و تصاویر مورد استناد مقاله) را از فایل اصلی آن که قبلا روی همین سایت منتشر شده بود، دریافت نمایند:

صورت‌بندی شریعتی از جایگاه اجتماعی مرجعیت شیعه: مرجعیت به مثابه‌ی «گروه منزلتی»

در پژوهش‌های صورت‌گرفته در خصوص مرجعیت، غالباً از عنوان «نهاد» برای آن استفاده شده است، با این‌حال تلقی‌هایی از مرجعیت به مثابه‌ی کلیتی با ساختار شبه‌کاست‌ که مبتنی بر امتیاز‌های انحصاری و حقوق ویژه‌ی مفروض است، نیز در برخی گرایش‌های دین‌شناسانه (نظیر نظریه‌ی دکتر علی شریعتی) قابل رهگیری است. متفکرانی نظیر دکتر علی شریعتی معتقدند که در اسلام، سلسله‌مراتب و امتیازهای انحصاری ویژه برای افرادی خاص پیش‌بینی نشده و رابطه‌ی انسان با خدا در این دین، به طور مستقیم و بلاواسطه تعریف شده است. بر این اساس، فهم کتاب و سخنان پیشوایان دین، نبایستی به عنوان حق انحصاری یک گروه خاص درآید. از منظر ایشان، به طور اساسی در اسلام جایگاهی به نام روحانیت که در مقابل مفهوم جسمانی نشسته و به عنوان واسطه‌ی خدا و خلق تعیین شده باشد، وجود ندارد؛ بلکه در سنت اسلامی، افرادی به نام علما و دانشمندان حضور داشته‌اند که ویژگی مشخصه‌ی آنها نه تعلق به یک گروه منزلتی ویژه و حقوق و امتیازهای انحصاری، که تخصص در یکی از علوم دینی است. به عقیده‌ی این نواندیش دینی، نظام سلسله‌مراتبی روحانیت، به طور خاص، محصول شکل‌گیری مناسبات خاصی بین برخی متولیان دین با قدرت سیاسی در عصر صفویه بوده است و چنین سلسله‌مراتبی با آموزه‌های اسلام پیوند الزامی ندارد. رویکرد شریعتی در فهم برخی ساختارهای گروه مفسران رسمی دین، قرابت زیادی با مفهوم «گروه منزلتی» وبر دارند.

سیر تحول دسترسی مرجعیت به رسانه‌ها و مکانیزم‌های ارتباط با جامعه در ایران در نیم سده‌ی اخیر

مرجعیت شیعه در سده‌های اخیر در قامت یک نیروی اجتماعی ـ سیاسی موثر در جوامع شیعی حضور داشته و در شمار مهمی از تحولات و نقاط عطف دوره‌ی معاصر مشارکت فعال داشته است. از مهم‌ترین عوامل ظهور مرجعیت در قالب یک نیروی اجتماعی موثر، در اختیار داشتن مجموعه‌ای کارآمد از ابزارها و مکانیزم‌های ارتباطی با جامعه است که مشتمل بر ابزارهای سنتی و متداول نظیر شبکه‌ی مساجد و منابر و واعظان و مبلغان، و رسانه‌های ارتباطی نوین نظیر مطبوعات، اینترنت و ماهواره می‌باشد. در مقاله‌ی پیش رو به بررسی سیر تحولی میزان دسترسی مراجع تقلید به ابزارهای رسانه‌ها در نیم‌سده‌ی اخیر و در ایران پرداخته‌ایم. بر این اساس، دوره‌های چهارگانه‌ای برای مرجعیت مشخص گردیده و دسترسی به اشکال گوناگون رسانه‌ای در هر یک از دوره‌ها مورد بررسی قرار گرفته است. در این بررسی از روش‌های «مصاحبه با مطلعان و متخصصان» و «مطالعه‌ی اسنادی و کتابخانه‌ای» استفاده شده است. بر مبنای این بررسی، مکانیزم‌های ارتباطی مرجعیت با جامعه در طی دوره‌های مختلف بسته به نوع رسانه، متفاوت بوده و سیر واحدی را طی نکرده است.

سیر تحول مواضع مراجع تقلید شیعه درباره‌ی مشارکت اجتماعی زنان در ایران در نیم‌سده‌ی اخیر

موضع‌گیری در خصوص مساله‌ی مشارکت اجتماعی زنان، یکی از محورهای حضور اجتماعی مرجعیت شیعه در ایران در طی دوران معاصر بوده است. این حضور اجتماعی غالباً با ابراز مخالفت با گسترش دایره‌ی مشارکت اجتماعی زنان همراه بوده، اما در برخی برهه‌ها شاهد همراهی و همنوایی برآیند حاکم بر مرجعیت با افزایش حضور اجتماعی زنان هستیم. مقاله‌ی پیش رو، به بررسی سیر تغییر و تحول در مواضع و موقعیت مرجعیت شیعه در ایران در مواجهه با مساله‌ی مذکور در نیم‌سده‌ی اخیر پرداخته است. مفروض این مقاله این است که نوع مواجهه‌ی مرجعیت با این مساله، تاثیر غیرقابل انکاری بر منزلت اجتماعی مرجعیت در جامعه‌ی ایرانی دارد. در این بررسی از روش‌های «مصاحبه با مطلعان و متخصصان» و «مطالعه‌ی اسنادی و کتابخانه‌ای» استفاده شده است. بر مبنای این بررسی، می‌توان از افزایش نسبی کارآمدی مرجعیت در حل مسائل زنان سخن گفت.

اسکرول به بالا