ماکس وبر

صنعتی شدن؛ زمینه‌ها و علل، معرف‌ها و پیامدها در نظریه‌ی ماکس وبر

ماکس وبر در دورانی در آلمان می‌زیست که جامعه‌ی آلمان با یک تاخر تاریخی نسبت به انگلستان در حال طی مسیر صنعتی شدن بود. این دوران مقارن با بحران‌های اقتصادی آلمان به ویژه در بخش کشاورزی بود. ماکس وبر از جمله دانشمندانی بود که در مواجهه با این تغییرات سریع اجتماعی ـ اقتصادی، به مطالعه‌ی عوارض و جوانب امر پرداخت و پژوهش‌های زیادی را در خصوص این تغییرات در حال تکوین در جامعه‌ی آلمانی طی فرایند صنعتی شدن سامان داد. گرایش وبر به تعیین نسبت اخلاق پروتستانی و روح سرمایه‌داری، نه فقط در نسبت با مباحثات ذهنی با هم عصران خود ـ از مارکسیست‌ها گرفته تا دانشمندانی نظیر سومبارت ـ که همچنین در نسبت با فرایند مذکور در جامعه‌ی آلمان نیز قابل تحلیل است. نظریه‌ی وبر در کتاب‌های مشهوری چون «اخلاق پروتستانی و روح سرمایه‌داری» تبیینی برای روند رو به رشد صنعتی شدن در آلمان نیز هست.

روحانیت: میانه‌ مدنیت و امتیازهای انحصاری

در دوران اخیر، بسیاری از صاحب‌نظران از لزوم وارد کردن و تقویت و تثبیت روحانیت در سازوکارهای مدنی سخن گفته‌اند و آشتی مسالمت‌آمیز میان سنت و مدنیت را مستلزم چنین گذاری تلقی کرده‌اند. چنانچه لزوم پرورش «فقه مدنی» به‌عنوان یکی از لوازم توسعه موزون و مسالمت‌آمیز در ایران تلقی شده است. در مقابل چنین تلاشی، هرگونه تأکید ویژه بر حقوق و امتیازهای انحصاری و مکانیسم‌های طرد و بازتولید اجتماعی، به‌منزله فاصله گرفتن بیشتر روحانیت از جامعه مدنی است؛ چه آنکه این ویژگی‌ها، مانعی در برابر نقش‌آفرینی مدنی است. اکنون به طرح‌بحث و سخنان رئیس شورای مدیریت حوزه بازگردیم: ایشان خواستار امتیاز جدیدی برای روحانیت شده؛ اینکه ایفای نقش روحانیت در سینما و تلویزیون توسط بازیگرانی صورت گیرد که لزوماً وجهه مثبت دارند و هیچ‌گاه عهده‌دار کاراکتری منفی در کارنامه سینمایی خود نیستند.

مکانیزم‌های اجتماعی و نظریه‌های کلان مدرنیته؛ جهان‌هایی مجزا؟

در این مقاله، در تقابل با دیدگاه فراگیری که مکانیزم‌های اجتماعی و نظریه‌های کلان مدرنیته را به‌عنوان رویکردهایی متضاد در نظریه‌ی اجتماعی در نظر می‌گیرند، استدلال خواهم کرد. تز اصلی من این است که حتی اگر این دو به‌وضوح متفاوت از یکدیگر باشند، نقاط ضعف و قوت مکملی را به نمایش می‌گذارند. بدین‌ترتیب، به نفع راه‌حلی مبتنی بر همکاری این دو برای همزیستی در جامعه‌شناسی استدلال خواهم کرد. سپس آنچه را راه‌حلی وبری به این جستار نامیده‌ام، ارائه خواهم کرد. به‌طور دقیق‌تر، داعیه‌ام این است که نظریه‌ی کلان مدرنیته باید به‌عنوان منظومه‌ای برای مکانیزم‌های اجتماعی در نظر گرفته شود. درنتیجه، نظریه‌ی کلان مدرنیته می‌تواند به‌طور مناسب‌تری مفصل‌بندی شده و به‌طور تجربی مورد آزمون قرار گیرد، و نیز مکانیزم‌های اجتماعی می‌توانند با پروژه‌ی کلاسیک جامعه‌شناسی پیوندی دوباره یابند؛ به این منظور که نظریه‌ی جامعی از مدرنیته ساخته شود. ثمربخش بودن راه‌حل وبری‌ام را با ارائه‌ی یک مورد ویژه ـ جامعه‌شناسی آزادی ـ ترسیم خواهم کرد.

برداشتی از سخنرانی ماکس وبر با عنوان «علم در مقام حرفه»

«پیشه‌ی علم» سخنرانی‌ای است که ماکس وبر در سال ۱۹۱۸ در دانشگاه مونیخ ایراد کرده است و یک سال بعد متن مکتوب این سخنرانی به چاپ رسیده است. … برای فهم درست نوشته‌هایی از جنس «پیشه‌ی علم» (و به طور کلی، متن مکتوب سخنرانی‌هایی که مورد بازنویسی قرار نگرفته‌اند یا مصاحبه‌ها) لازم است که ابتدا تجزیه و تحلیلی روی ساختار متن صورت پذیرد. فرازها و محورهای متن مشخص شوند و ارتباط منطقی بین این فرازها تبیین گردند. هرگونه فهمی از چنین متونی، بدون طی تلویحی یا مشخص این مرحله، نمی‌تواند از عمق و غنای کافی برخوردار باشد. از این رو در این نوشتار تلاش کرده‌ایم که سخنرانی «پیشه‌ی علم» وبر را در قالب چند محور اصلی مورد بازخوانی قرار دهیم. 

اسکرول به بالا