چگونه رابطه کنشگر و ساختار در زمان تغییر میکند؟
فیلیپ آبرامز اشاره میکند که تاریخ به مثابه رابطه متقابل ساختار و کنش، چیزی نیست که تنها در سطح گسترده جوامع یا تمدنها رخ دهد. تغییرات در رابطه میان ساختار و کنش، همچنین در زندانها، کارخانهها، مدارس، خانوادهها، کارگاهها و روابط دوستی رخ میدهند. از نظر آبرامز، هر نوع رابطهای که در طول زمان دوام یابد، واجد یک تاریخ است. کنش، حتی در محدودترین تنظیمات اجتماعی میتواند به شکل تاریخی در نظر گرفته شود، چرا که دارای یک تاریخ است. وضعیت کودکی نیز در واقع «فرایند» رشد و پرورش است. شرایط بیماری نیز ملازم با «فرایند» درمان شدن است. حتی در چنین تنظیمات اجتماعی خردی، استخراج فرایندهای تاریخی (به تعبیر آبرامز: «جامعهشناسیِ شدن») برای جامعهشناسان، بهترین روش کشف روابط واقعی میان ساختار و کنش، شرطی شدن ساختاری کنش و تاثیرات کنش بر ساختار است. آنچه که امروز «ب» انجام میدهد، تنها میتواند بر اساس رابطه با آنچه «الف» قبلاً انجام داده است، تبیین شود؛ ما باید انجام یک کار توسط «ب» را به عنوان لحظهای در یک توالی زمانی در نظر بگیریم (آبرامز، ۱۹۸۲: ۷-۶).