فوکو و انقلاب ایران

آگوست کنت زمانی گفته بود که بهترین زمان برای کشف و سنجش قوانین پویایی اجتماعی، مواقع «بروز اختلال در هیات اجتماعی» یک جامعه است. حدود یک سده بعد از طرح این گزاره، نظریه‌پرداز فرانسوی، میشل فوکو با سفر‌هایی دوگانه به ایران در سال ۱۳۵۷ و در شرایطی که جامعه‌ی ایران در التهاب بروز یک انقلاب اجتماعی و سیاسی به سر می‌برد و اختلالی همه‌جانبه هیات اجتماعی ایران را فراگرفته بود، درصدد برآمد تا به مطالعه و گزارش پدیده‌ای بپردازد که در ایران در حال تولد بود. سفر فوکو به ایران البته آن‌گونه که برخی نویسندگان ایرانی آن را به عنوان محصول یک شیفتگی و انجذاب ویژه تصویر کرده‌اند، پدیده‌ای یگانه و خاص نبوده است. این سفر بر اساس طرحی بود که یک ناشر ایتالیایی به فوکو پیشنهاد کرده بود که بر اساس آن، فوکو دیدگاه خود در مسائل مختلف را به طور مرتب در روزنامه‌ی ایتالیایی «کوریه‌ره دلّا سرا» منتشر کند. فوکو نیز در مقابل پیشنهاد کرده بود گروهی به عنوان روشنفکر ـ خبرنگار تشکیل شود و این گروه، حوادثی که با پیدایش و مرگ اندیشه‌ها پیوند دارد، گزارش دهد. پس از حادثه‌ی سینما رکس آبادان (۲۸ مرداد ۱۳۵۷) و توجه برخی محافل خبری غرب به رویدادهای ایران، فوکو تصمیم گرفت به عنوان گام آغازین همین طرح، گزارشی درباره‌ی ایران و تحولات در حال تکوین آن تهیه نماید (معصومی همدانی، ۱۳۷۷: ۷). بنابراین سفر فوکو به ایران و گزارش‌های او در این زمینه را باید در متن کلی‌‌تری دید که به آن اشاره شد، نه به عنوان پدیده‌ای ویژه و محصول «شیفتگی شدید» یا «تحیر فلسفی ـ جامعه‌شناختی» وی، آن‌گونه که برخی نویسندگان ایران گفته‌اند.