گذری انتقادی بر نظریه‌ی جامعه‌شناسی دین دورکیم

امیل دورکیم را تاثیرگذارترین جامعه‌شناس دین خوانده‌اند. بر خلاف مارکس که دین مساله‌ی اصلی‌اش نبود، دورکیم از مراحل آغازین سیر نظریه‌پردازی‌اش دلمشغول دین بود و همین دل‌مشغولی، به خلق مهم‌ترین اثر جامعه‌شناختی وی، «صور بنیانی حیات دینی»، انجامید. دورکیم آخرین یافته‌هایش در خصوص دین در «صور بنیانی» را چندان اساسی می‌انگاشت که بعدها توصیه کرد تمام آثار و تحقیقات پیشین وی می‌بایست در پرتو همین اثر خوانده شود. شگفت آنکه دورکیم نیز نظیر وبر، طرح نظری‌اش پیرامون دین را در گفتگو با نظریه‌ی مارکسی سامان داده بود: «اکنون نظریه‌ای دارم که کاملاً با ماتریالیسم تاریخی که آن‌قدر علی‌رغم گرایش عینی‌اش، ساده‌سازی می‌کند و بسیار حجیم نیز هست، در تضاد است. در این نظریه، نه اقتصاد، بلکه این دین است که ماتریس امور اجتماعی را تشکیل می‌دهد» (شریعتی: ۱۳۹۲، ۱۴۶).