آلفرد شوتس

زیست دانشجویی؛ الگوهای مفهومی برای تبیین

یک نگاه اولیه و گذرا به مدل زیست دانشجویی در دهه‌ی نود بیانگر تفاوت‌های کیفی این مدل نسبت به دهه‌ی هشتاد است؛ همچنان‌که زیست دانشجویی دهه‌ی هشتاد نیز از جهات بسیار متمایز از دهه‌های پیش ازخود بود. در واقع تغییرات نسلی در دانشجویان، تغییرات در شرایط فرهنگی، سیاسی و اقتصادی جامعه و به تبع آن تحول در نظام دانشگاه موجب بروز تغییر و تحولاتی در زیست دانشجویی نیز می‌شود. در نتیجه آنگاه که از زیست دانشجویی در دوره‌ی کنونی سخن می‌گوییم در عین اینکه به خودویژگی‌های این مدل زیست اذعان داریم، نباید چندان در تاکید بر این خودویژگی راه افراط در پیش گیریم که گویی زیست دانشجویی در دهه‌های قبل نوعی کل یکپارچه را تشکیل می‌داده و اکنون با مدل زیست به کلی متفاوتی مواجه هستیم. در واقع، ویژه بودن زیست دانشجویی مختص به دوره‌ی کنونی نیست و در هر دوره، می‌توان از زیست دانشجویی ویژه‌ی آن دوره سخن گفت؛ همچنان که می‌توان عناصر مشترک زیست دانشجویی و پیوستگی‌ها را در دوره‌های مختلف بازیابی کرد و به عنوان الگوی عام زیست دانشجویی در ایران مدنظر قرار داد.

نظریه‌ی جامعه‌شناختی آلفرد شوتس: سنجشی اجمالی

نظریه‌ی جامعه‌شناختی آلفرد شوتس را انتزاعی‌ترین نظریه‌ی جامعه‌شناسی خوانده‌اند (ریتزر، ۱۳۷۹: ۳۵۳)؛ رهیافتی که آمار و تجربه‌گرایی در آن راه ندارد و اهمیت و ضرورت تاریخ در نظریه‌ی اجتماعی در آن به صورت نانوشته‌ای انکار می‌شود. شوتس ـ چنانکه از بررسی منابع و آبشخورهای فکری وی مشخص است ـ بر آن بود تا افکار ادموند هوسرل در فلسفه‌ی پدیدارشناسی را به زبان جامعه‌شناختی ترجمان نماید؛ اما گفته شده که بخش مهم و جالب دیدگاه‌های پدیدارشناسانه‌ی فلسفی در این فرآیند ترجمان نادیده گرفته شده و کنار نهاده شده‌اند و گاه انتقادهای بنیان‌برافکن‌تری در نوع برداشت و تعبیر جامعه‌شناسان پدیدارشناس نظیر شوتس از کار فیلسوفان پدیدارشناس طرح شده و این جامعه‌شناسان به بدفهمی و آسیب زدن به فلسفه‌ی پدیدارشناسی متهم شده‌اند. ورای نقدهای فوق در خصوص فرآیند ترجمان فلسفه‌ی پدیدارشناسی به زبان جامعه‌شناختی توسط شوتس، نقدهایی نیز از منظری جامعه‌شناختی‌تر بر کار شوتس مطرح شده‌اند. آنچه در پی می‌آید، گزارشی از مهم‌ترین نقدهای مطرح‌شده از این منظر است.

اسکرول به بالا