شریعتی و انحصارزدایی از گروه منزلتی روحانیت
کمال رضوی
(متن مقالهی ارائهشده برای سمپوزیوم «اکنون، ما و شریعتی»)
چکیده
کار علی شریعتی ـ روشنفکر و جامعهشناس ایرانی ـ هم در تحلیل جایگاه اجتماعی تشیع و نهاد دین (روحانیت) واجد نوآوری است و هم در ارائهی راهحلی تجویزی برای اصلاح و بهبود مسیر روحانیت. به شرحی که در ادامه خواهم گفت این مقاله یک ضرورت نظری و همچنین ضرورتی عملی را پی میگیرد. ضرورت نظری از فقدان یک مفهومپردازی باکفایت دربارهی یکی از مهمترین عوامل و کنشگران جمعی جامعهی ایران ـ روحانیت ـ پس از چندین دهه از ورود جامعهشناسی به ایران برمیخیزد و ضرورت عملی به خطسیری مربوط میشود که چهار دهه پس از درگذشت شریعتی، روحانیت شیعه پیموده و نقطهای است که اکنون در آن قرار گرفته است. در بعد اول، بداعت و مفهومپردازی تلویحی شریعتی دربارهی روحانیت را مورد تاکید قرار خواهیم داد، و در بعد دوم، راهکاری که وی برای تغییر جایگاه اجتماعی روحانیت پیشنهاد کرده است، مورد بحث قرار خواهد گرفت.
تلقی شریعتی از روحانیت را میتوان ذیل مفهوم «گروه منزلتی» مدنظر قرار داد. گروه منزلتی، مفهومی ابداعی در جامعهشناسی وبر است که با مولفههایی نظیر سبک زندگی و مصرف کالاهای مادی و نمادین معین، امتیازهای انحصاری و مکانیزمهای بازتولید و طرد اجتماعی مشخص میشود. شریعتی در آثار خود به طور پراکنده از مولفههای مشابهی برای توصیف روحانیت تاریخی در اسلام و دیگر ادیان استفاده کرده است. این مفهومپردازی در قیاس با مفهومپردازیهای رقیب ـ نظیر طبقه، کاست، صنف، نهاد مدنی و …. ـ بهلحاظ دقت نظری و کاربست عملی، واجد مزایایی قابل توجه در تبیین جایگاه اجتماعی روحانیت و تحول این جایگاه است.
از سوی دیگر، چنانکه میدانیم شریعتی در پی نوعی انحصارزدایی از روحانیت شیعه بود؛ چنانکه تاکید داشت در اسلام، عالم اسلامی به رسمیت شناخته شده و جایگاهی ضروری است، اما روحانیت بهمثابه گروهی با امتیازها و جایگاه انحصاری در اسلام وجود ندارد. آنچه به عنوان تز «اسلام منهای روحانیت» شناخته شد و دستمایهی برداشتهای سطحی قرار گرفت، به معنای دقیق کلمه در پی نوعی «انحصارزدایی» از روحانیت تاریخی تشیع بوده است.
اکنون با گذشت حدود هشت دهه از ورود علوم اجتماعی در ایران، در بعد نظری، هم تحلیل جامعهشناختی شریعتی از روحانیت و کاربست مولفههای گروه منزلتی برای توصیف جایگاه اجتماعی آن واجد تازگی و اهمیت است و هم تاکید شریعتی بر لزوم انحصارزدایی از روحانیت در بعد عملی، ضرورتی پایا است. چنانکه با شکلگیری حکومت فقهی در ایران و ورود گستردهی روحانیت به عرصهِ قدرت و از سوی دیگر، نضج و تکوین جریان اصلاح دینی در درون روحانیت و حوزههای علمیه، همچنان ویژگیهای روحانیت بهمثابه گروه منزلتی پایدار باقی مانده و در مقابل انحصارزدایی از نهاد دین مقاومت میکند.
آنچه در این مقاله پی گرفته میشود تشریح ابعاد نظری و عملی مذکور در تحلیل جامعهشناختی شریعتی از روحانیت در تشیع است.
واژگان کلیدی
علی شریعتی، روحانیت شیعه، گروه منزلتی، انحصارزدایی از روحانیت