استعمارزدایی از جامعه‌شناسی از خلال همکاری، هم‌-آموزی و کنش: نمونه‌ای از کنش‌پژوهی مشارکتی

آنجولی فالبرگ (Anjuli Fahlberg)

علی‌رغم تلاش‌های قابل توجه از جانب دانش‌پژوهانِ مطالعات پسااستعماری برای «استعمارزدایی» از جامعه‌شناسی، این کوشش‌ها در قید و بند محدودیت‌های تحقیق تجربی، شیوه‌های نهادی‌شده، باورهای مندرج در گردآوری داده و روابط پژوهشگران با موضوعات تحقیق باقی مانده است. قید و بندهای ناشی از چارچوب‌بندی فعلی سبب بیرون نهادن صداهای «فرودست» از نقادی و گسترش نظریۀ جامعه‌شناختی و عدم بهره جستن از مطالعه یا آگاهی‌بخشی کنش‌های اجتماعیِ ناشی از پژوهش می‌شود. این امر سبب محدود کردن فهم میدان تاثیرات چندوجهی استعمارگرایی شده و نابرابری‌ها میان دانش‌پژوهان و شرکت‌کنندگان [در مطالعه] را تحکیم می‌کند.

کنش‌پژوهشی مشارکتی (Participatory Action Research – PAR) زیرساخت بدیل استعمارزدایانه‌ای پیش روی می‌نهد. کنش‌پژوهی مشارکتی، ارزش دانش اخذشده از محیط پیرامون را تصدیق کرده و افزون بر آن مستلزم این موارد است: (۱) مشارکت جمعیت مورد مطالعۀ به حاشیه‌رانده‌شده در تمامی مراحل فرایند پژوهش؛ (۲) هم-‌آموزی میان پژوهشگران و شرکت‌کنندگان و (۳) کنش اجتماعی همکارانه که نیازهای جمعیت مورد مطالعۀ به حاشیه‌رانده‌شده را در کانون خود قرار می‌دهد. با اتکای به مطالعۀ موردی کاربست کنش‌پژوهی مشارکتی در ریو دو ژانیروی برزیل، روشن می‌سازم که کنش‌پژوهی مشارکتی چگونه این امکان را به جامعه‌شناسان می‌دهد که در شراکت با گروه‌هایی که تاریخاً به استعمار کشیده شده‌اند، بتواند جامعه‌شناسی را نه تنها در حیطۀ نظری، بلکه در عملکردهای انضمامی پژوهش تجربی، استعمارزدایی کند.

مشاهدۀ منبع اصلی 

اسکرول به بالا