نظریه‌های جامعه‌شناسی

نظریه‌ی تبادل ساختاری پیتر بلاو و گونه‌های تلفیقی آن

یکی از کوشش‌های اساسی در جامعه‌شناسی نظری باید حرکت در راستای رفع حداکثری تقلیل‌گرایی کانونی باشد؛ چنانکه بیشترین پوشش در شبکه روابط ممکن میان خوشه‌های فوق و عناصر درونی آن‌ها در یک نظریه‌ی مفروض ارائه شود. نظریه‌ی تبادل ساختاری که عمدتاً برآمده از کار پیتر بلاو است، به لحاظ پوشش مذکور واجد غنای نسبی است؛ چنانکه در این نظریه هم به ساختار، هم به کنش و هم کنشگر توجه شده است. رگه‌هایی از توجه به فرایند نیز در این نظریه دیده می‌شود. علی‌رغم این پوشش نسبی، چنانکه ملاحظه خواهد شد، در این نظریه میان اشکال متنوع تبادل اجتماعی در ساحت‌های مختلف تفکیک و تدقیق لازم صورت نگرفته و عدم توازن در قدرت و استثمار به‌عنوان پیامد ژنریک کلیه‌ی اشکال تبادلی مطرح شده است.

مکانیزم‌های اجتماعی و نظریه‌های کلان مدرنیته؛ جهان‌هایی مجزا؟

در این مقاله، در تقابل با دیدگاه فراگیری که مکانیزم‌های اجتماعی و نظریه‌های کلان مدرنیته را به‌عنوان رویکردهایی متضاد در نظریه‌ی اجتماعی در نظر می‌گیرند، استدلال خواهم کرد. تز اصلی من این است که حتی اگر این دو به‌وضوح متفاوت از یکدیگر باشند، نقاط ضعف و قوت مکملی را به نمایش می‌گذارند. بدین‌ترتیب، به نفع راه‌حلی مبتنی بر همکاری این دو برای همزیستی در جامعه‌شناسی استدلال خواهم کرد. سپس آنچه را راه‌حلی وبری به این جستار نامیده‌ام، ارائه خواهم کرد. به‌طور دقیق‌تر، داعیه‌ام این است که نظریه‌ی کلان مدرنیته باید به‌عنوان منظومه‌ای برای مکانیزم‌های اجتماعی در نظر گرفته شود. درنتیجه، نظریه‌ی کلان مدرنیته می‌تواند به‌طور مناسب‌تری مفصل‌بندی شده و به‌طور تجربی مورد آزمون قرار گیرد، و نیز مکانیزم‌های اجتماعی می‌توانند با پروژه‌ی کلاسیک جامعه‌شناسی پیوندی دوباره یابند؛ به این منظور که نظریه‌ی جامعی از مدرنیته ساخته شود. ثمربخش بودن راه‌حل وبری‌ام را با ارائه‌ی یک مورد ویژه ـ جامعه‌شناسی آزادی ـ ترسیم خواهم کرد.

الگوی سه‌سطحی نظم اجتماعی

تحقیق پیش‌رو که برای درس جامعه‌شناسی نظم آماده شده، متضمن اندیشیدن پیرامون یکی از پرسش‌های مطرح در جامعه‌شناسی نظم است: نظم مطلوب واجد چه ویژگی‌هایی است؟ یک جامعه یا اجتماع جامعه‌ای باید واجد کدام ویژگی‌ها و خصائل در سطوح مختلف خرد و کلان باشد تا بتوان نظم جاری در آن را مناسب و مطلوب تلقی کرد؟ در پاسخ به این پرسش خواسته شده که در درجه نخست، به قابلیت اجرا و امکان‌سنجی (feasibility) طرح پیشنهادی نظم مطلوب پرداخت و در درجه دوم، بر اساس شاخص‌های عملیاتی مأخوذ از ویژگی‌ها و خصائل عام نظم مطلوب، به مقایسه نزدیک‌ترین و دورترین نظام اجتماعی (کشور یا دولت ـ ملت) موجود بر اساس این شاخص‌ها پرداخت. لذا گزارشی که در ادامه ارائه خواهد شد در درجه نخست متضمن بررسی ویژگی‌های نظم مطلوب در سطوح مختلف است؛ در گام دوم به بررسی چند مسئله حاشیه‌ای نظم اجتماعی مشتمل بر عدالت در نظم و تأثیر فضای مجازی جدید بر نظم (که حاشیه‌ای بودن آن‌ها به معنای کم‌اهمیت بودنشان نیست) خواهیم پرداخت ؛ درنهایت کار را با بررسی تطبیقی سه مورد به لحاظ شاخص‌های مورد بحث پایان خواهیم برد.

پرسش از قابلیت‌های شناختی جامعه‌شناسی در شرایط امروز

موضوع اصلی این نوشتار، پرسش از قابلیت‌های شناختی جامعه‌شناسی در حال حاضر است: اینکه علم جامعه‌شناسی اکنون تا چه اندازه جامعه را برای ما قابل شناخت کرده است؟ برای پاسخ به این سوال، ناگزیر از تمهیدی مقدماتی هستیم در باب مراحل و مواقفی که جامعه شناسی تا امروز طی کرده و چالش‌هایی که با آن مواجه بوده است؛ چالش‌هایی که از بدو تولد با آن هرماه بوده و تا اکنون نیز تداوم یافته و هر یک سبب غنای بیشتر جامعه‌شناسی و وضوح بیشتر جایگاه و حدود آن شده است. توانایی جامعه‌شناسی در ارائه‌ی تبیین از پدیده‌ها و رویدادهای اجتماعی در برهه‌های مختلف مورد سوال قرار گرفته. در واقع جامعه‌شناسی طی قریب به دو سده حیات خود، با چالش‌های زیادی مواجه بوده تا جایگاه خود را به مثابه‌ی یک علم توانمند در امر تبیین مسائل اجتماعی تحکیم نماید. در دوران بنیان‌گذاری، امیل دورکیم که جامعه‌شناسی را اعتبار دانشگاهی بخشید، جهد و تلاش زیادی را مصروف اثبات استقلال این علم از فلسفه و روان‌شناسی کرد. کوشش دورکیم آن بود که نشان دهد جامعه‌شناسی در شناخت اموری به ما یاری می‌رساند که فلسفه یا روان‌شناسی در ارائه‌ی این شناخت ناتوان هستند. در جبهه‌ی نخست، دورکیم کوشید در برابر دیدگاه کسانی که جامعه را جمع جبری افراد دانسته و پدیده‌های اجتماعی را با علل روانی، فردی و زیستی تبیین می‌کردند، استدلال کند حیات جمعی کیفیتی متفاوت از جمع جبری افراد دارد و واقعیت اجتماعی را نمی‌توان با علل روانی و فردی تبیین کرد:

گزارشی از انتقادها بر نظریه‌ی اجتماعی لوی اشتراوس

اشتراوس نظریه‌پردازی است که از جامعه‌شناسی به انسان‌شناسی فرهنگی رسید و با تاثیرپذیری از زبان‌شناسی یاکوبسن و سوسور، به یکی از بنیانگذاران نظریه‌ی ساخت‌گرایی در علوم اجتماعی بدل شد. او در آغاز متاثر از دورکیم و به ویژه خواهرزاده‌اش ـ مارس موس ـ بود، اما گفته شده که مفهوم «ناخودآگاه جمعی» که مدنظر وی بود، بیش از آنکه شبیه به مفهوم «وجدان جمعی» دورکیم باشد، به جهت تاکید بر خصلت «ناخودآگاه»، متاثر از کار فروید است. به رغم اهمیت کار اشتراوس و نقش موثری که وی در پیدایش سنت ساخت‌گرایی در جامعه‌شناسی و علوم انسانی داشته، نظریه‌ی وی از جهات متعددی نیز مورد نقد و گاه هجمه قرار گرفته است. آنچه در پی می‌آید گزارشی است اجمالی از رئوس نقدهای واردشده بر کار اشتراوس که در پایان، با سنجش دو محور از مزایای نظریه‌ی وی خاتمه می‌یابد.

نظریه‌ی جامعه‌شناختی آلفرد شوتس: سنجشی اجمالی

نظریه‌ی جامعه‌شناختی آلفرد شوتس را انتزاعی‌ترین نظریه‌ی جامعه‌شناسی خوانده‌اند (ریتزر، ۱۳۷۹: ۳۵۳)؛ رهیافتی که آمار و تجربه‌گرایی در آن راه ندارد و اهمیت و ضرورت تاریخ در نظریه‌ی اجتماعی در آن به صورت نانوشته‌ای انکار می‌شود. شوتس ـ چنانکه از بررسی منابع و آبشخورهای فکری وی مشخص است ـ بر آن بود تا افکار ادموند هوسرل در فلسفه‌ی پدیدارشناسی را به زبان جامعه‌شناختی ترجمان نماید؛ اما گفته شده که بخش مهم و جالب دیدگاه‌های پدیدارشناسانه‌ی فلسفی در این فرآیند ترجمان نادیده گرفته شده و کنار نهاده شده‌اند و گاه انتقادهای بنیان‌برافکن‌تری در نوع برداشت و تعبیر جامعه‌شناسان پدیدارشناس نظیر شوتس از کار فیلسوفان پدیدارشناس طرح شده و این جامعه‌شناسان به بدفهمی و آسیب زدن به فلسفه‌ی پدیدارشناسی متهم شده‌اند. ورای نقدهای فوق در خصوص فرآیند ترجمان فلسفه‌ی پدیدارشناسی به زبان جامعه‌شناختی توسط شوتس، نقدهایی نیز از منظری جامعه‌شناختی‌تر بر کار شوتس مطرح شده‌اند. آنچه در پی می‌آید، گزارشی از مهم‌ترین نقدهای مطرح‌شده از این منظر است.

دستاورد سه دهه کوشش گافمن در جامعه‌شناسی

اروین گافمن، جامعه‌شناس و متفکر برجسته‌ی مکتب کنش متقابل نمادین طی بیش از سه دهه «حیات علمی» (۱۹۴۹ تا ۱۹۸۲) آثار متعددی را در قالب کتاب و مقاله به رشته‌ی تحریر در آورده است. بر طبق یک کار کتاب‌شناسی از آثار گافمن که در سال ۱۹۹۷ منتشر شده و جامع‌ترین کار در این زمینه می‌تواند به حساب آید، از گافمن علاوه بر تز فوق‌لیسانس و دکترا، دوازده کتاب در حد فاصل سال‌های ۱۹۵۳ تا ۱۹۸۱ منتشر شده‌اند. پیوست ۱ عناوین و مشخصات کتاب‌های گافمن را نمایش می‌دهد. افزون بر این، ۲۹ مقاله‌ی علمی در حد فاصل ۱۹۵۱ تا ۱۹۸۹ از گافمن در ژورنال‌های تخصصی و کنفرانس‌های علمی و کتاب‌هایی که در قالب مجموعه مقالات از نویسندگان متعدد بوده‌اند، انتشار یافته است (چهار مورد از این مقالات، بعد از درگذشت گافمن منتشر شده‌اند). پیوست ۲، عناوین و مشخصات مقاله‌های گافمن را نشان می‌دهد. با توجه به اینکه گافمن عمر چندان درازی نداشت (شصت سال: ۱۹۸۲-۱۹۲۲) و حیات علمی وی (از زمان نگارش تز کارشناسی ارشد در ۱۹۴۹ تا زمان درگذشت، ۱۹۸۲) کمتر از سه و نیم دهه است، این مجموعه آثار نشان می‌دهد وی نظریه‌پرداز نسبتا پرکاری بوده است.

مید و رفتارگرایی: مواجهه و تکامل

اندیشه‌های جرج هربرت مید ـ روان‌شناس اجتماعی و فیلسوف آمریکایی ـ مبدأ نظریه‌ای شد که سال‌ها بعد «کنش متقابل نمادین» نام گرفت و در کار جامعه‌شناسانی نظیر هربرت بلومر و اروین گافمن به نقطه‌ی اوج خود رسید. مید تحصیلات آغازین خود را در کالجی که به تدریس وعظ و الهیات مسیحی می‌پرداخت گذرانده بود، مدتی را در دانشگاه هاروارد فلسفه خواند و سپس راهی آلمان شد و در دانشگاه‌های لایپزیگ و برلین به تحصیل روان‌شناسی فیزیولوژیکی پرداخت. و بعدها تا پایان عمر در دانشگاه شیکاگو به تدریس روان‌شناسی اجتماعی و فلسفه پرداخت. همان‌گونه که از این توصیف کوتاه روشن است، حیطه‌ی تخصصی کار مید روان‌شناسی اجتماعی بوده؛ در میان منابعی که به گزارش اندیشه‌ها و منابع فکری مید پرداخته‌اند، به ندرت می‌توان نام جامعه‌شناسی را مشاهده کرد. در میان کسانی که قبل از مید در عرصه‌ی جامعه‌شناسی به تولید آثار پرداخته یا دیدگاه‌های‌شان مورد توجه جامعه‌شناسان نسل‌های بعد بوده، متفکرانی نظیر مارکس، کنت، اسپنسر، دورکیم، وبر و زیمل ـ نام هیچ‌یک جزو مبادی فکری مید ذکر نشده است.

نگرشی کوتاه بر مفاهیم کلیدی در نظریه‌ی اجتماعی لویی آلتوسر

لویی آلتوسر فیلسوف فرانسوی و برجسته‌ترین نظریه‌پرداز آنچه «مارکسیسم ساختاری» عنوان شده، است. آلتوسر نیز مانند مارکس ـ کسی که آلتوسر نظریه‌اش را در گفتگو و بسط دیدگاه‌های وی تدوین کرده ـ پیش و بیش از آنکه بتواند جامعه‌شناس یا نظریه‌پردازی اجتماعی تلقی شود، یک فیلسوف است. در این مقاله کوشش خواهیم کرد پاره‌ای از مهم‌ترین محورهای نظریه‌ی آلتوسر را در حد فرصت و توان محدود طرح نماییم. پیش از آنکه نظریه‌ی آلتوسر تشریح شود، توجه به دو تحول در فضای فکری فرانسه و اروپا، در دورانی که آلتوسر دست‌اندرکار خوانشی از کار مارکس بود، ضروری است. به همین سبب ابتدا به شکلی کوتاه در این خصوص سخن خواهیم گفت و سپس به توضیح مبادی نظری کار آلتوسر خواهیم پرداخت.

تفکیک در جامعه‌شناسی

تفکیک یکی از مفاهیم کلیدی در نظریه‌ی جامعه‌شناسی به ویژه مکتب کارکردگرایی ساختاری و نظریه‌ی سیستم‌هاست. اگر جامعه‌شناسی را علمی محصول مدرنیته یا علمی برای مطالعه‌ی مدرنیته تلقی نماییم، و تفکیک را ویژگی بارز جوامع مدرن نسبت به جوامع ماقبل مدرن محسوب کنیم، آن‌گاه اهمیت مساله‌ی تفکیک در جامعه‌شناسی روشن خواهد شد. بسیاری از نظریه‌پردازان کلاسیک جامعه‌شناسی ـ به طور خاص دورکیم، مارکس و وبر ـ به طور صریح یا ضمنی به بحث تفکیک در جامعه‌شناسی پرداخته‌اند. بیش از همه، دورکیم است که با رساله‌ی تقسیم کار اجتماعی خود و تشخیص و تمایز دو نوع مجزای همبستگی در جوامع ماقبل مدرن و مدرن (همبستگی مکانیکی و همبستگی ارگانیک) به طور صریح به بحث پیرامون مساله‌ی تفکیک پرداخته است. مارکس با قرار دادن کانون مطالعات جامعه‌شناختی خود در بحث طبقات، به طور ضمنی به نوعی از تفکیک (تفکیک طبقاتی) پرداخته است. وبر نیز با مطرح کردن تفکیک نهاد خانواده از موسسه‌ی اقتصادی به عنوان یکی از سه عامل اساسی در شکل‌گیری جامعه‌ی سرمایه‌داری مدرن و افکندن شکافی پرناشدنی میان اخلاق مسئولیت و اخلاق غایات، از دریچه‌ی دیگری بحث تفکیک را در جامعه‌شناسی گشوده است. با این‌حال، مهمترین نکته در کار وبر در بحث تفکیک، پیوند زدن میان تفکیک و عقلانیت به عنوان وجه مشخصه‌ی جهان مدرن است.

برداشتی از سخنرانی ماکس وبر با عنوان «علم در مقام حرفه»

«پیشه‌ی علم» سخنرانی‌ای است که ماکس وبر در سال ۱۹۱۸ در دانشگاه مونیخ ایراد کرده است و یک سال بعد متن مکتوب این سخنرانی به چاپ رسیده است. … برای فهم درست نوشته‌هایی از جنس «پیشه‌ی علم» (و به طور کلی، متن مکتوب سخنرانی‌هایی که مورد بازنویسی قرار نگرفته‌اند یا مصاحبه‌ها) لازم است که ابتدا تجزیه و تحلیلی روی ساختار متن صورت پذیرد. فرازها و محورهای متن مشخص شوند و ارتباط منطقی بین این فرازها تبیین گردند. هرگونه فهمی از چنین متونی، بدون طی تلویحی یا مشخص این مرحله، نمی‌تواند از عمق و غنای کافی برخوردار باشد. از این رو در این نوشتار تلاش کرده‌ایم که سخنرانی «پیشه‌ی علم» وبر را در قالب چند محور اصلی مورد بازخوانی قرار دهیم. 

«ساخت اجتماعی واقعیت» (رساله‌ای در جامعه‌شناسی شناخت)

کتاب «ساخت اجتماعی واقعیت» که در دهه‌ی ۱۹۶۰ تالیف شده است، آان چنان که در عنوان این کتاب نیز تصریح شده، در چارچوب جامعه‌شناسی شناخت قرار می‌گیرد. اما آنچه برگر و لاکمن از خلال مباحث این کتاب دنبال می‌کنند، چیزی فراتر از ارائه‌ی «رساله‌ای درجامعه‌شناسی شناخت» است. اگر بخواهیم به طور مشخص برخی اهدافی که برگر و لاکمن در این کتاب دنبال می‌کنند، را نام ببریم، می‌توان موارد زیر را برشمرد: ارائه‌ی تعریفی جدید از ماهیت و دامنه‌ی جامعه‌شناسی شناخت؛ تبدیل جامعه‌شناسی شناخت به کانون اصلی نظریه‌ی جامعه‌شناختی؛ ایجاد پیوند بین نظریات دورکیم، مارکس، وبر، مید و شوتس؛ ارائه‌ی نظریه‌ای تلفیقی برای پیوند سطوح خرد و کلان در جامعه‌شناسی؛ اعاده‌ی حیثیت از «عامل انسانی» به عنوان سازنده‌ی واقعیت اجتماعی در برابر نگرش مکانیکی مکاتب کارکردی و ساختاری و مارکسیستی به عامل انسانی …

اسکرول به بالا