حوزه‌های جامعه‌شناسی

انتشار کتاب «مباحثی در جامعه‌شناسی تشیع در ایران»

 کتاب مباحثی در جامعه شناسی تشیع در ایران به قلم پژوهشگران گروه مطالعاتی جامعه‌شناسی تشیع منتشر شد. این کتاب مجموعه مقالاتی درباره‌ی مسائل و موضوعات تشیع در دوره‌ی معاصر که در تحقیقات دانشگاهی مورد توجه بوده‌اند. مسائلی مانند: تقویم شیعی و مدیریت زمان، تصویر زنان اهل‌بیت در گفتمان شیعی، توسعه‌ی امامزاده‌ها و مکان‌های زیارتی، مواجهه‌ی جریان‌های مذهبی با مفهوم انتظار، پیامدهای آموزه‌ی «غیبت»، بسط کمّی و مفهومی زیارت و تغییرات جایگاه اجتماعی روحانیت.

تغییر جایگاه اجتماعی زنان در ایران: پویایی و ایستایی نهاد رسمی دین

نوسازی، ابعاد و پیامدهای متعددی دارد که تحول در جایگاه اجتماعی زنان یکی از این ابعاد و پیامدها است. در این مقاله مواجهه‌ی نهاد رسمی دین (روحانیت) با نوسازی حول محور مشخص تحول در جایگاه اجتماعی زنان در برهۀ زمانی یک سده جاری شمسی (۱۴۰۰-۱۳۰۰) مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته و تقاطع و تعاطی دو روند تحولی موضوع اصلی بحث و بررسی را تشکیل می‌دهد: (۱) روند تحول در شبکه هنجارها، کنش‌ها و مواضع روحانیت؛ (۲) روند تحول در جایگاه اجتماعی زنان. مسئله اصلی از این قرار است که کدام روندهای غیرتحولی در نهاد رسمی دین موجب مقاومت در مقابل توسعۀ جایگاه اجتماعی زنان شده و محتملا به بروز تضادهای اجتماعی می‌انجامد و کدام روندهای تحولی در نهاد رسمی دین موجب تسهیل در توسعۀ جایگاه اجتماعی زنان می‌شود؟

نهاد روحانیت و مواجهه با تضاد هنجاری: مطالعۀ موردی جایگاه اجتماعی زنان

روحانیت به مثابه یک نهاد در تشیع و جامعۀ ایران حامل نظامی هنجاری است. چنانچه این نظام هنجاری در تضاد و تعارض با دیگر نظام‌های هنجاری شایع و مورد اتباع در جامعه قرار گیرد، شاهد بروز وضعیتی هستیم که از آن با عنوان تضاد هنجاری یاد می‌شود. در پژوهش پیش رو با ارزیابی مقایسه‌ای میان نظام هنجاری روحانیت و ارزش‌ها و نگرش‌های جاری در جامعه به ابعاد تضاد میان نظام هنجاری نهاد روحانیت و نظام هنجاری اکثریت اعضای جامعه می‌پردازیم و این پرسش را مورد بررسی قرار می‌دهیم که آیا می‌توان از این وضعیت به عنوان تضاد هنجاری یاد کرد؟

روش این پژوهش، ترکیبی از روش اسنادی، مصاحبه با مطلعان و تحلیل داده‌های ثانوی است. مطابق بررسی این پژوهش، در نظام هنجاری روحانیت، اشکالی از خاص‌گرایی مذهبی و جنسیتی دیده می‌شود. از میان هفت محور مورد بررسی، در چهار محور شاهد تضاد هنجاری قابل توجهی هستیم: ازدواج زودهنگام دختران، خانه‌داری زنان، حق طلاق زنان و اشتغال زنان. در خصوص «حق تصدی مناصب حکومتی» نیز گرچه نه به صراحت و شدت چهار محور قبلی، اما در مورد بسیاری از مناصب شاهد آن هستیم که اکثریت جامعه برخلاف جریان مسلط روحانیت، معتقد به حق زنان در تصدی این جایگاه‌ها است.

روند تاریخی مواجهه نهاد روحانیت با تغییر جایگاه اجتماعی زنان در عصر پهلوی دوم

با ورود جامعه ایران به دوران جدید و درهم آمیختن و چالش همزمان سنت شیعی­ـ ایرانیِ جاری در جامعه با فرهنگ و اندیشه‌های مدرن، برخی از مسائل به محوری برای مواجهه و صف‌آرایی نیروهای اجتماعی بدل شد که تغییر جایگاه اجتماعی زنان یکی از این موضوعات بود. در مقاله پیش­رو با استفاده از روش بررسی توصیفی و براساس منابع اسنادی و کتابخانه‌ای مواجهه نهاد روحانیت شیعی با مسائل زنان در دوره حکومت پهلوی دوم واکاوی تاریخی و سعی می­شود به این سؤال پاسخ داده شود که در مواجهه روحانیت با تغییر جایگاه اجتماعی زنان، مهم­ترین حوزه‌های تنش و قلمرو، نحوه بروز، سطح و دامنه این تنش­ها به چه ترتیب بود و چه پیامدهایی بر روابط سیاسی روحانیت و حکومت پهلوی داشت؟ در این سه و نیم دهه، در امور مختلف نظیر مسائل حقوقی زنان، مشارکت سیاسی و تصدی مسئولیت‌های سیاسی توسط زنان، حضور زنان در میادین اجتماعی، مناسبات زن و مرد در خانواده، اشتغال و تحصیل، کنترل بدن و پوشش و… شاهد موضع‌گیری روحانیت هستیم. بررسی این مقاله نشان می‌دهد در برهه زمانی ۱۳۲۶-۱۳۴۰، با عنایت به مجموع ویژگی‌های درونی نهاد روحانیت و مناسبات حاکم بر قدرت، نوعی آرامش نسبی بر روابط روحانیت، جامعه و حکومت درخصوص مسائل زنان حاکم است. اما در دهه چهل تا پیروزی انقلاب شاهد سربرآوردن تنش‌های متعدد در این باب هستیم که اغلب با اعمال اقتدار بالا به پایین توسط حکومت، منجر به عدم تحقق خواست روحانیت می‌شود. حداقل در سه مسئله که محل مناقشه و نزاع نهاد روحانیت و حکومت در سطوح گسترده بوده است (حق رأی زنان، کنترل بدن و پوشش زنان، و قانون حمایت از خانواده)، در نهایت حکومت با تحمیل سیاستگذاری فرهنگی و اجتماعی خود، روحانیت را به حاشیه می­‌راند که همین امر از عوامل محرک روحانیت برای مشروعیت‌زدایی از حکومت پهلوی و تحریک و بسیج سیاسی برای مقابله با این حکومت است. تحول سازمان درونی روحانیت در گذر از دوره اول به دوره دومِ مورد بررسی در این پژوهش، از دیگر عوامل پیش­ران در برهم خوردن توازن میان حکومت و نهاد روحانیت و تضعیف توان روحانیت در اعمال راهبرد فرهنگی و اجتماعی خود بر جامعه و حکومت است.

زیست دانشجویی؛ الگوهای مفهومی برای تبیین

یک نگاه اولیه و گذرا به مدل زیست دانشجویی در دهه‌ی نود بیانگر تفاوت‌های کیفی این مدل نسبت به دهه‌ی هشتاد است؛ همچنان‌که زیست دانشجویی دهه‌ی هشتاد نیز از جهات بسیار متمایز از دهه‌های پیش ازخود بود. در واقع تغییرات نسلی در دانشجویان، تغییرات در شرایط فرهنگی، سیاسی و اقتصادی جامعه و به تبع آن تحول در نظام دانشگاه موجب بروز تغییر و تحولاتی در زیست دانشجویی نیز می‌شود. در نتیجه آنگاه که از زیست دانشجویی در دوره‌ی کنونی سخن می‌گوییم در عین اینکه به خودویژگی‌های این مدل زیست اذعان داریم، نباید چندان در تاکید بر این خودویژگی راه افراط در پیش گیریم که گویی زیست دانشجویی در دهه‌های قبل نوعی کل یکپارچه را تشکیل می‌داده و اکنون با مدل زیست به کلی متفاوتی مواجه هستیم. در واقع، ویژه بودن زیست دانشجویی مختص به دوره‌ی کنونی نیست و در هر دوره، می‌توان از زیست دانشجویی ویژه‌ی آن دوره سخن گفت؛ همچنان که می‌توان عناصر مشترک زیست دانشجویی و پیوستگی‌ها را در دوره‌های مختلف بازیابی کرد و به عنوان الگوی عام زیست دانشجویی در ایران مدنظر قرار داد.

انتشار کتاب «دوراهی روحانیت»

کتاب «دوراهی روحانیت (جستارهایی دربارۀ مرجعیت شیعه در ایران معاصر)» نوشته‌ی کمال رضوی و با مقدمۀ دکتر سارا شریعتی توسط نشر آرما منتشر شد. کتاب مذکور که شامل یک مقدمه از دکتر سارا شریعتی (عضو هیئت علمی گروه جامعه‌شناسی دانشگاه تهران) و یک درآمد با عنوان «امتناع جامعه‌شناسی روحانیت؟» است، در دو بخش تنظیم شده است. بخش اول آن با عنوان «جایگاه اجتماعی مرجعیت (صورت‌بندی‌های مفهومی)» به بررسی ابعاد جامعه‌شناختی تحلیل مرجعیت در قالب نهاد اجتماعی، نهاد مدنی و گروه منزلتی در سه فصل مجزا می‌پردازد. بخش دوم کتاب با عنوان «مرجعیت در تاریخ معاصر ایران» شامل شش فصل است که در واقع هر یک جستارهای مجزا با جهت‌گیری جامعه‌شناختی ـ تاریخی هستند. عناوین فصول این بخش عبارتند از: «مرجعیت: از تمرکز تا تعدد»؛ «مرجعیت و رسانه»؛ «مرجعیت و پاسخ‌گویی به مسائل زنان»؛ «مرجعیت و کارآمدی؛ چالش بر سر خروج زنان از کشور»، «بازگشت نوستالژیک به الگوی فقه سنتی» و «سه‌گانه‌ای برای تحول فقه و روحانیت در جامعۀ صنعتی: شهر، زنان، زمان».

نقد و بررسی پژوهش‌های جامعه‌شناختی موسسات حوزی ـ دانشگاهی

طی دهه‌های اخیر و مقارن با مطرح شدن لزوم اسلامی‌سازی علوم انسانی از سوی برخی محافل حوزوی و پژوهشی نزدیک به حکومت، شاهد روندی موازی از سوی این موسسات هستیم که طی آن کوشیده می‌شود با ارائه‌ی الگویی ایجابی، پژوهش‌هایی در طراز علوم انسانی اسلامی مفروض این موسسات صورت گرفته و در قالب کتاب نیز منتشر شود. اما نگاهی به این پژوهش‌ها بیانگر آن است که در بسیاری از آن‌ها، سوگیری و ارزشداوری‌های غیرمتعارف در عرصه‌ِ علمی در روند انجام پژوهش‌ها، موجب ارائه‌ی تصویری مخدوش از وجهه‌ی علمی این موسسات می‌َشود. استفاده‌ی شکلی و اغلب ابزاری از مفاهیم و نظریه‌های جامعه‌شناسی و ضعف‌های روش‌شناختی در تولیدات این موسسات هویداست. از آنجا که بخش عمده‌ای از تحقیقات این موسسات نیز به مطالعات مربوط به دین ناظر است، دخیل کردن مفروضات الهیاتی و کلامی نیز مزید بر علت شده و بر سوگیری‌های ناشی از پیوند با قدرت سیاسی افزوده می‌شود. بدین ترتیب آنچه در نهایت به عنوان دستاورد موسسات مدعی علوم انسانی اسلامی عرضه می‌َشود، فاصله‌ی قابل توجهی با استانداردهای علمی و پژوهشی رایج در دانشگاه‌ها دارد.

«هشت فراز، هزار نیاز» و راهبرد جامعه‌شناسی تاریخی تفسیری

پرداختن به تاریخ معاصر ایران از منظر جامعه‌شناسی تاریخی ضرورتی انکارناپذیر برای فهم و آموزش تاریخ ایران است. در حالی‌که پژوهش‌های تاریخی زیادی توسط محققانی چون عبدالهادی حائری، همایون کاتوزیان و احمد اشرف صورت گرفته که برهه‌هایی از تاریخ معاصر ایران را با کاربست ابزار و نظریه‌ی جامعه‌شناسی تاریخی مورد مطالعه قرار داده‌اند، دوره‌ی پژوهشی «هشت فراز، هزار نیاز» هدی صابر این مزیت را دارد که تمامی نقاط عطف و جنبش‌های اجتماعی مهم تاریخ معاصر ایران را با کاربست مفاهیم اجتماعی و به شکل تطبیقی مورد مطالعه قرار داده و از این جهت واحد نوآوری و مزیت است. این مباحث یک دوره‌ی کامل بررسی و تحلیل تاریخ معاصر ایران در قالب هشت جنبش اجتماعی ـ سیاسی معاصر ایرانیان (جنبش تنباکو، انقلاب مشروطیت، جنبش جنگل، جنبش ملی شدن نفت، جنبش سا‌های ۴۲-۳۹، جنبش چریکی ایران، انقلاب ۱۳۵۷، جنبش دوم خرداد (اصلاحات)) را در بر می‌گیرد.

ابعاد نظری و عملی تحلیل جامعه‌شناختی شریعتی از روحانیت در تشیع

کار علی شریعتی ـ روشنفکر و جامعه‌شناس ایرانی ـ هم در تحلیل جایگاه اجتماعی تشیع و نهاد دین (روحانیت) واجد نوآوری است و هم در ارائه‌ی راه‌حلی تجویزی برای اصلاح و بهبود مسیر روحانیت. به شرحی که در ادامه خواهم گفت این مقاله یک ضرورت نظری و همچنین ضرورتی عملی را پی می‌گیرد. ضرورت نظری از فقدان یک مفهوم‌پردازی باکفایت درباره‌ی یکی از مهم‌ترین عوامل و کنشگران جمعی جامعه‌ی ایران ـ روحانیت ـ پس از چندین دهه از ورود جامعه‌شناسی به ایران برمی‌خیزد و ضرورت عملی به خط‌سیری مربوط می‌شود که چهار دهه پس از درگذشت شریعتی، روحانیت شیعه پیموده و نقطه‌ای است که اکنون در آن قرار گرفته است. در بعد اول، بداعت و مفهوم‌پردازی تلویحی شریعتی درباره‌ی روحانیت را مورد تاکید قرار خواهیم داد، و در بعد دوم، راهکاری که وی برای تغییر جایگاه اجتماعی روحانیت پیشنهاد کرده است، مورد بحث قرار خواهد گرفت.

انتشار کتاب «علی شریعتی و دانش تاریخ»

کتاب «علی شریعتی و دانش تاریخ» (مجموعه مقالات) توسط انتشارات پژوهشکده تاریخ اسلام منتشر شد. این کتاب حاوی ۲۴ مقاله‌ی منتخب همایشی است با عنوان «علی شریعتی و دانش تاریخ» که در سال ۱۳۹۱در پژوهشکده تاریخ اسلام برگزار شد و مجموعه مقالات آن در سال ۱۳۹۵ به چاپ رسید. مقاله نگارنده با عنوان «صورت‌بندی شریعتی از جایگاه اجتماعی مرجعیت شیعه:مرجعیت به مثابه گروه منزلتی» نیز در بین مقالات منتشرشده در این کتاب است. در روزهای دوم و سوم اسفند ماه سال ۱۳۹۱ همایشی از سوی گروه تاریخ و همکاری‌های میان رشته‌ای در موسسه پژوهشکده تاریخ اسلام برگزار شد. هدف این پژوهش نقد و تحلیل علمی و روشمند و منصفانه آثار و افکار دکتر شریعتی در حیطه دانش تاریخ به عنوان یکی از پایه گذاران جریان نوگرایی دینی بود.دست اندرکاران این همایش کوشیدند با رویکرد و اهداف و موضوع کاملا متفاوت همایش را به گونه‌ای ترتیب دهند که بتواند بستر رشد و ترقی ادبیات شریعتی شناسی را فراهم سازد.

انتشار کتاب‌شناسی انتقادی جامعه‌شناسی تشیع

«کتاب‌شناسی انتقادی جامعه‌شناسی تشیع» که محصول کار جمعی شماری از دانشجویان و دانش‌آموختگان جامعه‌شناسی با نظارت و راهنمایی علمی دکتر سارا شریعتی (عضو هیئت علمی دانشگاه تهران) است، در میانه‌ی فروردین‌ماه ۱۳۹۶ توسط انتشارات نگاه معاصر روانه‌ی بازار نشر شد. این کتاب‌شناسی حاوی توصیف و نقادی حدود ۹۷ کتاب با رویکرد جامعه‌شناختی و اجتماعی در مطالعه‌ی ابعاد گوناگون تشیع دوازده‌امامی در ایران است و با مشارکت بیش از ۱۶ محقق نگاشته شده است. توضیحات تفصیلی در خصوص روند انتخاب این کتاب‌ها و دسته‌بندی آن‌ها در قالب حوزه‌های ۸+۱گانه در مقدمه‌ای به قلم مهدی سلیمانیه و نگارنده ارائه شده است. دکتر سارا شریعتی نیز علاوه بر مشارکت در نگارش یادداشت در معرفی و نقد حدود ۵ کتاب در این مجموعه، مقدمه‌ای محتوایی بر این کتاب نوشته است.

انتشار کتاب مجموعه مقالات «آموزش تاریخ در مدارس ایران»

کتاب «مجموعه مقالات آموزش تاریخ در مدارس ایران» به همت انجمن ایرانی تاریخ و با کوشش و پیگیری دکتر طوبی فاضلی‌پور و آقای رحیم روح‌بخش (دبیران علمی و اجرایی همایش) منتشر و در فروردین ۱۳۹۶ در بازار نشر در دسترس علاقمندان قرار گرفت. این کتاب که حاوی گزیده مقالات ارائه‌شده به همایشی با همین عنوان است، در ۳۹۴ صفحه توسط انتشارات نگارستان اندیشه آماده‌ی نشر شده است. مقاله‌ی ارائه‌شده توسط نگارنده به این همایش با عنوان «حافظه تاریخی و تکوین اجتماع ملّی (مطالعه موردی: نقد بازتولید حافظه تاریخی در کتاب درسی «تاریخ معاصر ایران»)» نیز در کتاب مذکور گنجانده شده است.کتاب حاوی مقالات قابل تامل و ارزشمندی است که به ویژه برای دبیران تاریخ و همچنین مولفان و برنامه‌ریزان کتب درسی مفید است؛ اگر گوش شنوایی برای نقدها و نظرات پژوهشگران این کتاب باشد…

حافظه تاریخی و تکوین اجتماع ملّی

یکی از پیش‌نیازهای شکل‌گیری اجتماع ملی و اجتماع اجتماعات که فراتر از اجتماعات قومی و مذهبی خاص‌گرا بتواند نوعی همبستگی ملی را در ایران به عنوان کشوری با تنوع قومی و زبانی بالا، فراهم آورد، حافظه‌ی تاریخی مشترک میان شهروندان این اجتماع ملی مفروض است. فقدان این حافظه‌ی تاریخی یا ضعف و اختلال و کژنمایی آن، می‌تواند شکل‌گیری، تثبیت یا تداوم اجتماع ملی مذکور را با مشکل مواجه کرده و در نهایت همبستگی و انسجام اجتماعی را در جامعه‌ی ایران با مخاطره و چالش مواجه سازد. در این بین، آموزش تاریخ در نهاد آموزش و پرورش به عنوان یکی از موثرترین نهادها در سیر اجتماعی‌کردن افراد جامعه و فرهنگ‌پذیری آنها، اهمیتی بسیار تعیین‌کننده دارد. کوشش مقاله‌ی پیش رو این خواهد بود که با تمرکز بر کتاب «تاریخ معاصر ایران» سال سوم مقطع متوسطه که بخش وسیعی از دانش‌آموزان (به طور دقیق، تمام دانش‌آموزان به استثنای رشته‌های علوم انسانی و معارف اسلامی با لحاظ این نکته که دانش آموزان علوم انسانی نیز کمابیش همین محتوا را در قالب کتاب درسی «تاریخ ایران و جهان ۲» می‌خوانند) ملزم به آموختن آن هستند، مخاطرات مذکور را مورد بحث قرار دهد و به این پرسش پاسخ دهد که آیا کتاب درسی مورد بحث می‌تواند پاسخی به مخاطرات و چالش‌های فوق باشد یا خیر.

مفهوم‌سازی جامعه‌شناختی درباره روحانیت شیعه

مفاهیم علمی هم ابزارهایی برای اندیشیدن و نظریه‌سازی هستند و هم خروجی و محصول نظریه‌ها. بدون در اختیار داشتن مفاهیم دقیق و سنجیده، طرح و ارائه نظریات مطلوب ناممکن است. همچنان که اندرو سایر تصریح می‌کند علوم اجتماعی‌ای که در آنها اهمیت مفهوم‌سازی نادیده گرفته می‌شود، در معرض داخل شدن سوءبرداشت‌های فهم عامه در چارچوب نظم‌بخش خود است (سایر، ۱۳۸۸: ۷۱). روحانیت و مرجعیت از موضوعاتی است که کمتر موضوع بررسی جامعه‌شناختی بوده و همین امر سبب شده که مفاهیم جامعه‌شناختی متناسب برای اندیشیدن و نظریه‌سازی درباره روحانیت نیز در اختیار نباشد. فقدان مفاهیم اندیشیده زمینه نوعی اغتشاش مفهومی و ابهام و ناسازگاری در تعیین جایگاه اجتماعی روحانیت را سبب شده است. چنانکه بسیاری از نویسندگان در مورد روحانیت از مفهوم «نهاد» استفاده کرده‌اند، بی‌آنکه مقصود آنها از نهاد، مفهوم رایج جامعه‌شناختی «نهاد اجتماعی» باشد.

مدل تحلیل نهادی مستخرج از مقاله «اسید‌پاشی به چهره اقتصاد ایران»

چندی پیش استاد برجسته اقتصاد ایران، دکتر محسن رنانی بحثی با عنوان «اسیدپاشی به چهره اقتصاد ایران» ارائه کرد که مورد توجه کارشناسان و پژوهشگران قرار گرفت. به عنوان فعالیت کلاسی درس جامعه‌شناسی صنعتی، دکتر اکبری از ما خواست که مدل تحلیل نهادی مندرج در کار ایشان را استخراج و ارائه نماییم. آنچه در ادامه می‌آید مدلی است که نگارنده از این مقاله استخراج کرده و سپس چند نکته‌ی تکمیلی بر آن افزوده است. 

صنعتی شدن؛ زمینه‌ها و علل، معرف‌ها و پیامدها در نظریه‌ی ماکس وبر

ماکس وبر در دورانی در آلمان می‌زیست که جامعه‌ی آلمان با یک تاخر تاریخی نسبت به انگلستان در حال طی مسیر صنعتی شدن بود. این دوران مقارن با بحران‌های اقتصادی آلمان به ویژه در بخش کشاورزی بود. ماکس وبر از جمله دانشمندانی بود که در مواجهه با این تغییرات سریع اجتماعی ـ اقتصادی، به مطالعه‌ی عوارض و جوانب امر پرداخت و پژوهش‌های زیادی را در خصوص این تغییرات در حال تکوین در جامعه‌ی آلمانی طی فرایند صنعتی شدن سامان داد. گرایش وبر به تعیین نسبت اخلاق پروتستانی و روح سرمایه‌داری، نه فقط در نسبت با مباحثات ذهنی با هم عصران خود ـ از مارکسیست‌ها گرفته تا دانشمندانی نظیر سومبارت ـ که همچنین در نسبت با فرایند مذکور در جامعه‌ی آلمان نیز قابل تحلیل است. نظریه‌ی وبر در کتاب‌های مشهوری چون «اخلاق پروتستانی و روح سرمایه‌داری» تبیینی برای روند رو به رشد صنعتی شدن در آلمان نیز هست.

روابط صنعتی در اروپا و آمریکای شمالی: ارزیابی و تطبیق با روابط صنعتی ایران

آنچه در ادامه می‌آید بحث ارائه‌شده توسط پژوهشگر در کلاس درس جامعه‌شناسی صنعتی (مقطع دکتری) است. در این بحث مقاله‌ای از روی آدامز مورد معرفی قرار گرفته و سپس مدل روابط صنعتی از درون این مقاله استخراج شده است. در گام سوم، مدل روابط صنعتی استخراج‌شده بر شرایط ایران تطبیق داده شده است. مقاله مورد بررسی ما از کارهای نسبتاً متاخر نویسنده است. عمده‌ی آثار نویسنده به دهه‌ی ۱۹۸۰ مربوط می‌شود. آخرین کتاب وی متعلق به سال ۲۰۰۶ است، اما تمام دیگر کتاب‌های وی قبل از سال ۲۰۰۰ نوشته شده‌اند. مقاله متکی بر تحلیل نظری و تطبیقی است. مطالعه‌ی تطبیقی اروپای غربی و آمریکای شمالی بر اساس یک مدل نظری از روابط صنعتی و ارجاع مکرر به رخدادهای تاریخی، اسناد اتحادیه‌های کارگری و مطالعات پیشین در حوزه‌ی روابط صنعتی از ویژگی‌های این مقاله است. 

روابط صنعتی در اروپا و آمریکای شمالی: برخی موضوعات معاصر

«رکود اقتصادی بزرگ» در اوایل دهه‌ی ۱۹۸۰ در آمریکای شمالی و اروپا تاثیری پایدار بر روابط صنعتی داشته است. هرچند، علی‌رغم مشابهت‌‌های ظاهری، تفاوت‌های مهمی در میزان توان انطباق نهادهای روابط صنعتی در دو قاره با چالش‌ها وجود داشته است. نویسنده این تفاوت‌ها را در نسبت با چهار موضوع مورد ملاحظه قرار می‌دهد: ژاپنی شدن، ادغام (یکپارچگی) اقتصادی فراملیتی، تمرکززدایی از چانه‌زنی جمعی و افول اتحادیه صنفی. وی با بحث درباره‌ی دلالت‌هایی برای مطالعه‌ی دانشگاهی روابط صنعتی، نتیجه‌گیری می‌کند.

شریعتی و تحلیل جامعه‌شناختی امامت در تشیع

کتاب «امت و امامت» علی شریعتی که در زمان حیات وی با عنوان «جامعه شناسی امت و امامت» نیز منتشر شده، از معدود متونی است که با رویکردی جامعه‌شناختی به تحلیل امامت در تشیع پرداخته است. مسائل کلیدی و مهمی در این کتاب طرح شده که غالب این مسائل، در سایه‌ی یکی از آنها (دموکراسی هدایت‌شده) باقی مانده‌اند و آن‌چنان که باید محل توجه نبوده‌اند. اصل داعیه‌ی شریعتی این است که قصد دارد به جای نگرش کلامی و الهیاتی به اصل امامت، از منظر جامعه‌شناختی به این اصل بپردازد. شریعتی مفروضات و نظریات جدیدی در خوانش امامت پیش روی خواننده نهاده که بی‌سابقه بوده و حتی پس از چند دهه همچنان محل تامل است. بررسی تطبیقی مفهوم امت در نسبت با مفاهیم ده‌گانه (ملت، قبیله، قوم، اجتماع، نژاد و ….) و پرداخت نظری این مفهوم با رویکردی جامعه‌شناختی، بحث از الگوهای هم‌پیوندی افراد جامعه و نشان دادن مبنای پیوند افراد در امت با مطالعه‌ی تطبیقی با اومانیسم و مارکسیسم، طرح مساله‌ی امکان یا امتناع تحقق دموکراسی و شورا در جامعه‌ی نوپای اسلامی پس از پیامبر و پیش روی نهادن پرسش‌های جدی در این زمینه، رویکرد نقادانه به دموکراسی رایج در غرب و نشان دادن فرآیند رای‌سازی در این نظام‌های سیاسی و در نهایت کوشش برای نشاندن امامت در چنین جایگاه و مفهومی، جملگی از نوآوری‌ها و مزیت‌های «امت و امامت» هستند که چنانکه گفته شد، عمدتاً در سایه‌ی تز دموکراسی هدایت‌شده باقی مانده و کمتر مورد توجه بوده‌اند.

مروری انتقادی بر «تحلیل ژئوپولتیکی قومیت در ایران (با تاکید بر چالش‌ها و فرصت‌ها)»

تنوع قومی و مذهبی جامعه‌ی ایران و گره خوردن این تنوع با تحولات سیاسی ـ اجتماعی، سبب شده که قومیت‌ در ایران در ادبیات و گفتمان رسمی به عنوان «مسئله»، «چالش»، «تهدید»، «شکاف» و … مطرح شود. در نظر بسیاری از حاملان و مروجان گفتمان رسمی، قومیت‌ها در ایران فی‌نفسه یک تهدید به شمار می‌شوند که به طور مستمر باید مورد رصد قرار گرفته و از خطرآفرینی از جانب آنها یا از جانب «دشمنان» در آنها پیشگیری کرد؛ قومیت یک «مسئله» است، به این اعتبار که ایجاد مشکل و چالش می‌کند و در نتیجه باید برای آن راه‌حل و راهکاری اندیشید؛ قومیت همچنین عامل «شکاف» در هویت و انسجام رسمی و قدرت متمرکز است و باید بر این شکاف به طریقی فائق آمد. از همین‌جاست که مطالعه‌ و پژوهش در خصوص قومیت‌ها ضرورت می‌یابد و این نقطه‌عزیمت بسیاری از تحقیقاتی است که توسط مراکز و موسسات رسمی در خصوص قومیت‌ها در ایران صورت می‌گیرد.

اسکرول به بالا