- این مقاله ترجمهایست از مقالهی Chambers, Erve, “Applied Ethnology”
- پروژهی درس روش تحقیق کیفی (استاد: دکتر صادقی)
- مترجمان: کمال رضوی؛ بهمن سبحانی
- خردادماه ۱۳۸۸
در میان [شاخههای] علوم اجتماعی، هیچ توافق کلیای دربارهی تعریف یا ارزش کلماتی که عنوان این بخش را شکل میدهند [«قومنگاری» و «کاربردی»] وجود ندارد. هر دو کلمه، با مفروضاتی از معانی مشترک آمیخته شدهاند و باز همچنان در معرض تمایزهای معنایی متعارض و بسیار غیرشفاف هستند. بنابراین لازم است که موضوع این فصل از دریچهی هر دو اصطلاح خود مورد توصیف و ارزیابی قرار گیرد. چه چیز است که یک فعالیت تحقیقی یا تمرین عملی را به طور ویژه «کاربردی» میسازد؟ و ما از اصطلاح «قومنگاری» چه معنایی را مراد مینماییم؟
این پرسش که چگونه یک جستار اجتماعی کاربردی میگردد، پرسشی جذاب است و مشتمل بر ملاحظاتی در باب نیت و همچنین [چگونگی] طراحی تحقیق و محصولش میگردد. در اینجا من تعریف گستردهای را برگزیدهام. کارهای [تحقیقاتی] کاربردی، برای تصمیمسازی به مردم یاری میرساند و به طور کلی در جهت اطلاعرسانی به دیگران در خصوص نتایج احتمالی گزینههای خطمشی یا برنامههای تغییر هدایتشده صورت میپذیرند. این نتایج ممکن است مورد پیشبینی قرار گیرند (مانند آنچه در مطالعات ضربتی و پیشبینیها وجود دارد) یا ممکن است توسط مطالعات گذشتهنگر تعیین شوند (مانند تحقیق ارزشیابی). در این فصل، رویکردهای متنوعی را برای قومنگاری کاربردی مورد ملاحظه قرار خواهم داد، و به طور اساسی بر رویکردهای شناختی ، تحلیلهای خرد/کلان ، ومدلهای کنش یا بالینی تمرکز خواهم کرد. یک تفاوت اساسی میان تحقیق کاربردی و بنیادی، بر معیارهای به کارگرفتهشده برای سنجش اهمیت و فایدهی آنها متکی است. برای تحقیق بنیادی، مهمترین معیار فایده، کمک رساندن نتیجهی تحقیق به نظریه و دانش تخصصی است. ضروریترین معیار فایدهی تحقیق کاربردی، کمک کردن آن به تصمیمسازی است. این سخن بدین معنا نیست که یک کار تحقیقی نمیتواند با هر دو معیار مورد سنجش قرار گیرد؛ بلکه سخن این این است که نیازی به آن نیست که کار تحقیقی هر دو انتظار فوق را برآورده سازد.
در هر صورت، رابطهی نزدیک با تصمیمسازی [معیاری] دارای اهمیت برای رویکردهای متنوع در قومنگاری کاربردی، به شمار میرود. به نظر میرسد که نوع آرایش و محیطی که قومنگاران در آن کار میکنند، از مراکز اداری فدرال گرفته تا سازمانهای فعالگرای محلی ، در کمک رساندن به تعیین نوع مسائلی که در آنها باید مورد بررسی قرار گیرد و نیز رویکردهای روششناختی برای کوشش در جهت فهم این مسائل دارای ضرورتی اجتنابناپذیرند. اصطلاح «تحقیق کاربردی»را برای جستاری که به صورت هدفمند در یک متنِ تصمیمسازی، فرآروی شده و به سوی منافعی برای یک یا چند مصرفکننده (مشتری) جهتگیری شده به کار میبرم. تحقیق بنیادی میتواند به طور مفیدی کاربردی گردد، اما برای وقوع این انتقال از پتانسیل واقعی استفادهی آن، به کاربردی کردن آن، عملیات انتقال دقیقی از یک محدوده یا حوزه به محدودهی دیگر لازم است. این انتقال میتواند از طریق «عملیات» متنوعی که طی آن افراد، دانش قومنگارانهی خود را به مسائل خاص انسانیشان ارتباط میدهند، صورت پذیرد. گرچه این نقش اخیر [حل مسائل انسانی] به طرق مختفی قابل درک است (برای نمونه چمبرز؛ ۱۹۸۵)، من در اینجا به طور خاص در متن ویژهی آنچه که عملیات حالتهای بالینی نامیده میشود، آن را مورد بحث قرار میدهم.