نقش جامعهشناسی در مدیریت شهری
- پروژهی درس جامعهشناسی مدیریت شهری (استاد: مرحوم دکتر صدیق سروستانی)
- پژوهشگر و گردآورنده: کمال رضوی
- تیرماه ۱۳۸۷
چکیده
مدیریت شهری در دنیای مدرن، به حوزهای متداخل از دانش نظری و فنی برای کارآیی نیازمند است. در بین رشتههای متعدد علمی نظیر اقتصاد، روانشناسی، جامعهشناسی، معماری و …، جامعهشناسی میتواند و باید برای قرار دادن یک مدیر شهری در مسیر انتخاب راهحلهای صحیح در مواجهه با مسائل اجتماعی شهر، به کمک وی بیاید. پژوهشهای جامعهشناختی میتوانند به دو طریق در خدمت مدیریت شهری باشند: فراهم نمودن دادهها و شناخت وضعیتها؛ به دست دادن فعالیتهای مناسب با این وضعیتها.
رسالت عمدهی این پژوهش نشان دادن نقش جامعهشناسی در مدیریت شهری با تشریح یک مسالهی شهری است: «خشونتورزی هواداران و تماشاگران فوتبال» برای سالهای پیاپی منجر به بروز مشکلات فراوانی در سطح مدیریت شهری شده است. تخریب ورزشگاهها، ناوگان حمل و نقل عمومی، تهاجم به پرسنل نیروی انتظامی و درگیریهای هواداران تیمها با یکدیگر در پی برگزاری مسابقات فوتبال، منجر به پرداخت هزینههای اجتماعی و انسانی فراوان شدهاند. استانداریها و شهرداریها و دیگر مقامات مسئول و مدیران شهری در طول سالهای گذشته راهحلهای زیادی را برای کاستن از این مسائل در پیش گرفتهاند، اما تعداد اندکی از این راهحلها اثربخش بوده و به طور کلی، در حجم و گسترهی هزینهها نه تنها کاهشی دیده نمیشود، که هر سال با اشکال جدیدی از خشونتها مواجه شدهایم. در پژوهش پیشرو با اتکا به تحقیقات جامعهشناختیای که در خصوص خشونت و فوتبال صورت گرفته و با ارائهی گزارشی از مشکلات مدیریتی ناشی از خشونت هواداران فوتبال (ماخوذ از گزارشها و اخبار خبرگزاریها و روزنامهها) تلاش میکنیم در نهایت به ارائهی جمعبندی و راه حل در خصوص این مسالهی شهری بپردازیم.
کلیدواژهها: جامعهشناسی شهری، مدیریت شهری، تماشاگران و هواداران فوتبال، خشونتورزی، پرخاشگری.
به جای مقدمه
۱. یک مدیر شهری برای آنکه در تصمیمسازی و برنامهریزی برای ارائهی خدمات به حوزهی تحت مدیریت خود و مواجهه با مسائل اجتماعی متنوع ناشی از شهرنشینی موفق باشد، نیازمند درکی عمیق از مناسبات و مسائل اجتماعی حاکم است؛ بدون بهرهگیری از چنین درک و بینشی، یک مدیر همیشه در معرض تکرار روشهای آزمودهی گذشته و گام گذاشتن در روش «آزمون و خطا» برای رفع مشکلات است؛ از دل چنین متد مدیریتیای، البته چه بسا پس از سالها یک مدیر باتجربه بیرون آید، ولی هزینهی چنین سیری را مردم ساکن حوزهی مدیریت وی خواهند پرداخت.
جامعهشناسی میتواند و باید برای قرار دادن یک مدیر شهری در مسیر انتخاب راهحلهای صحیح در مواجهه با مسائل اجتماعی شهر، به کمک وی بیاید. این کمک تنها در گرفتن «سفارش انجام پژوهشهای علمی» برای موسسات و سازمانهای دولتی نظیر شهرداریها خلاصه نمیشود؛ مدیر شهری بیش از اتکای صرف به نتایج پژوهشهایی که جامعهشناسان و محققان برای وی انجام دادهاند، به بینش و درک جامعهشناختی از مسائل نیاز دارد و البته پیشتر از همهی اینها، کنار گذاشتن نگرش افراطی پراگماتیستی و کارکردی که تنها به نتایج بلافصل برنامههای شهری میاندیشد و از دیدن افقهای دورتر و پیامدهای بکارگیری برنامههای زودبازده ناتوان است. مدیر شهری باید این واقعیت را بپذیرد که بدون ابتنای برنامههای شهری بر مطالعات جامعهشناختی و البته مطالعاتی که مبتنی بر مشاهدهی واقعیات باشد نه منبعث از ذهنیت انتزاعی جامعهشناسان، نمیتواند در پیگیری یک برنامهی شهری درازمدت کامیاب شود. معالوصف، پژوهشهای جامعهشناختی میتوانند به دو طریق در خدمت مدیریت شهری باشند:
- فراهم نمودن دادهها و شناخت وضعیتها
- به دست دادن فعالیتهای مناسب با این وضعیتها
۲. در میان انبوه مسائل شهری که شهرهای بزرگ ایران، و در راس همه تهران، با آن دست به گریبان هستند؛ از روسپیگری و خرید و فروش مواد مخدر گرفته تا کودکان خیابانی و متدکیان و نوجوانان فراری و خانوادههای آسیبدیده و بیخانمان و سرقت و نزاعهای خیابانی و تجاوز جنسی و مزاحمت خیابانی و آدمربایی و تا حاشیه نشینی و محلات کثیف و مشکلات زیستمحیطی و بهداشتی در مناطق پایین، و تا مشاغل کاذب و چندشغلی بودن و کار سالمندان و کودکان و تا ترافیک شهری و وندالیزم جمعی و … و انبوه مسائلی که فهرست کردن آنها نقل مثنوی هفتادمن است؛ چه بسا پرداختن به مسائل شهریِ (به نسبت مسائل فوق) پیشپاافتاده نظیر «خشونتهای هواداران و تماشاگران فوتبال»، «توریسم»، «اوقات فراغت» و … اندکی لوکس و در عینحال حاکی از بیدردی یک پژوهشگر باشد. در جایی که سن روسپیگری به زیر ۱۴ سال رسیده است و در جایی که ذهنیت معیوب مدیران شهری ما در مواجهه با مسالهی انسانیای نظیر کودکان کار و خیابان مبتنی بر همان الگوهای عقبماندهی ۱۰۰ سال پیش مبنی بر جمعآوری ضربتی و خشونتبار این کودکان از سطح شهر و خیابان است و اندکی بعد فراموش کردن مساله و … هزار و یک مساله و بحران شهری دیگر که چه به لحاظ زمان ظهور و چه به لحاظ گستره و عمق فاجعه بر «خشونتهای هواداران و تماشاگران فوتبال» اولویت دارد، آیا حق نداریم گریبان پژوهشگری که چشم بر آن همه نابسامانی بسته و به ارائهی راهحلهای نرم و کم هزینه و بیدردسر برای مسائلی بیدردسرتر میپردازد را بگیریم که «تو که با پول مالیات و نفت مردم بیسامان این دیار درس خواندی و به اینجا رسیدی آیا رواست که اکنون کوپن نانی بگیری و در خدمت ادارات و سازمانهای دولتی و حکومتی برای کسب تاییدیه انجام یک پژوهش اجتماعی این در و آن در بزنی و دست آخر از دل پژوهشت راه حلی پیشنهاد کنی که نه به جایی و کسی بربخورد و نه اینکه حرفی گفته شود که نان پژوهشهای بعدیت آجر شود و با سر هم کردن چندصد سطر داده در چند جدول و کشیدن چند نمودار، عملهی حفظ وضع موجود شوی و دولت و سازمانهای دولتی را تطهیر کنی و راهحل را در تغییرات آرام و تدریجی فرهنگی بجویی که باز هم مبادا به آقایی بربخورد که او را مسئول بدبختی و گرفتاری مردم شمردهای و …»
این سوال البته همیشه گریبانگیر مجموعهای از پژوهشگران اجتماعی بوده است؛ همیشه کسی که به انجام پژوهشی علمی برای یک موسسه یا سازمان دولتی می پردازد در معرض اتهام تایید وضع موجود قرار دارد؛ کدامیک درست می گویند: تضادیونی که ریشهی همهی مشکلات و مسائل اجتماعی را به توزیع نابرابر ابزار تولید ارجاع میدهند و مالکیت و مالکیت و باز هم مالکیت؛ و راه حل را در حذف همهی اشکال مالکیت میجویند و آشکارا آرمان خود را در این راستا سامان دادهاند …. یا توافقیهایی که تداوم تضاد را لازمهی زندگی اجتماعی میشمارند و گراییدن به سرمایهداری را سرنوشت محتوم تمام جوامع و در پی ارائهی راهحلهای اصلاحی و رفورمیستی برای کاستن تدریجی از مسائل هستند و …؟
یک محقق اجتماعی که تکلیف خود را با این پرسش مشخص نکرده باشد (یا یکی از دو دیدگاه را بپذیرد و در آن چارچوب تلاش علمی خود را سامان دهد یا اینکه با نقد هر دو، رویکرد سومی پیشنهاد کند و آن را راهنمای حرکت پژوهشگرانهی خود قرار دهد) پرداختنش به یک مسالهی اجتماعی یا شهری چندان موجه و شفاف نیست. پریشانگویی حاکم در تحقیقات اجتماعی ما ناشی از همین نامشخص بودن و ابهام در سنتهای فکری متبوع است.
اما آنچه در این نوشتار میآید از آن جهت که مدعی داشتنشان یک پژوهش اجتماعی نیست؛ چه آنکه با توان محدود نگارنده به کنکاش در مطالعات پیشین پیرامون این موضوع محدود مانده و تنها خوانش و جمعبندیای بر کار محققان دیگر به شمار میرود؛ تنها تمرینی است بر تشریح این مساله که «نقش جامعهشناسی در مدیریت شهری» چیست؟ جامعهشناسی چگونه میتواند افقی نو از نگرش ذهنی و راهحل عینی مقابل یک مدیر شهری بگشاید و او را در حل مسائل شهری یاری رساند؟
امید است که در نشان دادن اهمیت دید و بینش جامعهشناختی در مدیریت مسائل شهری، توفیق نسبی یافته باشیم.
کمال رضوی – تیرماه ۱۳۸۷
بارگذاری متن کامل مقاله (نسخه پیدیاف)