«هشت فراز، هزار نیاز» و راهبرد جامعه‌شناسی تاریخی تفسیری

چکیده‌ای از مقاله‌ی ارائه‌شده به چهارمین همایش ملی  پژوهش اجتماعی و فرهنگی در جامعه ایران

کمال رضوی

پرداختن به تاریخ معاصر ایران از منظر جامعه‌شناسی تاریخی ضرورتی انکارناپذیر برای فهم و آموزش تاریخ ایران است. در حالی‌که پژوهش‌های تاریخی زیادی توسط محققانی چون عبدالهادی حائری، همایون کاتوزیان و احمد اشرف صورت گرفته که برهه‌هایی از تاریخ معاصر ایران را با کاربست ابزار و نظریه‌ی جامعه‌شناسی تاریخی مورد مطالعه قرار داده‌اند، دوره‌ی پژوهشی «هشت فراز، هزار نیاز» هدی صابر این مزیت را دارد که تمامی نقاط عطف و جنبش‌های اجتماعی مهم تاریخ معاصر ایران را با کاربست مفاهیم اجتماعی و به شکل تطبیقی مورد مطالعه قرار داده و از این جهت واحد نوآوری و مزیت است. این مباحث یک دوره‌ی کامل بررسی و تحلیل تاریخ معاصر ایران در قالب هشت جنبش اجتماعی ـ سیاسی معاصر ایرانیان (جنبش تنباکو، انقلاب مشروطیت، جنبش جنگل، جنبش ملی شدن نفت، جنبش سا‌های ۴۲-۳۹، جنبش چریکی ایران، انقلاب ۱۳۵۷، جنبش دوم خرداد (اصلاحات)) را در بر می‌گیرد. این مباحث در طی سال‌های ۱۳۸۵ تا ۱۳۸۷ در حسینیه‌ی ارشاد به صورت سخنرانی و پرسش و پاسخ حاضران ارائه شده و سپس به صورت متن مکتوب مدون و به صورت الکترونیکی منتشر شده است. تمامی این جنبش‌ها به لحاظ سرفصل‌های بیست‌گانه مورد بررسی مجزا قرار گرفته‌اند که این سرفصل‌ها عبارتند از: فضای بین‌المللی؛ شرایط داخلی (اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی)؛ زمینه‌های بروز حرکت؛ روایت فراز؛ مطالبات؛ شعارها؛ رهبری؛ نیروی آغازگر؛ نیروهای دست‌اندرکار؛ مردم؛ تشکیلات؛ استراتژی؛ مشی؛ ایدئولوژی؛ برد اجتماعی – برد جغرافیایی؛ جهت‌گیری طبقاتی؛ دستاوردها؛ ناکامی‌‌ها؛ جمع‌بندی نهایی؛ آموزش‌های فراز. در نهایت هشت جنبش اجتماعی فوق مورد ارزیابی و مطالعه‌ی تطبیقی کلان قرار گرفته‌اند.

چنانکه می‌دانیم گرایشی در جامعه‌شناسی تاریخی مشتمل بر کاربست روش‌های تطبیقی ـ مقایسه‌ای است. به علاوه آنچه پژوهش جامعه‌شناسی تاریخی را از پژوهش تاریخی متمایز می‌کند، کاربست مفاهیم اجتماعی در بررسی تاریخ است. از این حیث، می‌توان مجموعه مباحث تاریخی هدی صابر را ذیل پژوهش‌های جامعه‌شناسی تاریخی ایران مورد بررسی و تحلیل قرار داد. در مقاله‌ی پیش رو، پس از ارائه‌ی توصیفی از چیستی و ابعاد این مجموعه مباحث، شاخص‌هایی را که سبب می‌شود به واسطه‌ی آن‌ها، این مطالعه را در زمره‌ی مطالعات جامعه‌شناسی تاریخی محسوب کرد، برخواهیم شمرد.

کلمات کلیدی: جامعه‌شناسی تاریخی ایران، راهبرد تفسیری، جنبش‌های اجتماعی، هدی صابر، روش تطبیقی ـ مقایسه‌ای

مقدمه

در حالی‌که از قریب به پنج دهه پیش جامعه‌شناسی تاریخی به شاخه و دیسپلین علمی تثبیت‌شده‌ای در جامعه‌شناسی جهان بدل شده است، در ایران مباحثات نظری مربوط به این شاخه‌ی علمی کمتر از دو دهه سابقه دارد. محققان و جامعه‌شناسان محدودی بوده‌اند که کوشیده‌اند منزلتی دانشگاهی و پژوهشی برای این شاخه فراهم کنند. این کوشش‌ها از دو مسیر پی گرفته شده‌اند: نخست کوشش‌های نظری در جهت ترجمه‌ی منابع جامعه‌شناسی تاریخی نظیر کتاب‌های دنیس اسمیت (برآمدن جامعه شناسی تاریخی)، تدا اسکاچپول (بینش و روش در جامعه‌شناسی تاریخی) و گزیده‌ مقالات کسانی چون کالینز که توسط هاشم آقاجری پی گرفته شده و در معرفی جامعه‌شناسی تاریخی به محافل دانشگاهی نقش بسزایی داشته است. دوم، کارهای جامعه‌شناسانه‌ی محققانی چون محمدعلی همایون کاتوزیان، احمد اشرف، هاشم آقاجری و دیگران که مستلزم کاربست جامعه‌شناسی برای فهم تاریخ نزدیک‌دست یا دوردست ایران بوده‌اند. در این دسته‌بندی اولیه، کار هدی صابر در مورد تاریخ معاصر ایران در دسته‌ی دوم می‌گنجد. این پژوهشگر که البته کار خود را نه در دل نهاد دانشگاه و نه با رویکرد صرفاً پژوهشی سامان داده (بلکه جهت‌گیری راهبردی، تجویزی و آموزشیِ عمومی نیز داشته است)، نقاط عطف و جنبش‌های اجتماعی تاریخ معاصر ایران را در قالب مجموعه مباحث «هشت فراز، هزار نیاز» با کاربست مفاهیم نظری علوم اجتماعی و همچنین روش تطبیقی مورد وارسی قرار داده است. در این مقاله در بخش نخست به معرفی اولیه‌ی این کار و ویژگی‌ها و نقاط ممتاز آن می‌پردازیم و در بخش دوم، استدلال خواهیم کرد که به چه اعتبار می‌توان این کار را تلاشی سازنده و مهم هرچند ناتمام در مسیر جامعه‌شناسی تاریخی ایران معاصر تلقی کرد.

اسکرول به بالا