انتشار کتاب «علی شریعتی و دانش تاریخ»

 کتاب «علی شریعتی و دانش تاریخ» (مجموعه مقالات) توسط انتشارات پژوهشکده تاریخ اسلام منتشر شد. این کتاب حاوی ۲۴ مقاله‌ی منتخب همایشی است با عنوان «علی شریعتی و دانش تاریخ» که در سال ۱۳۹۱در پژوهشکده تاریخ اسلام برگزار شد و مجموعه مقالات آن در سال ۱۳۹۵ به چاپ رسید. مقاله نگارنده با عنوان «صورت‌بندی شریعتی از جایگاه اجتماعی مرجعیت شیعه:مرجعیت به مثابه گروه منزلتی» نیز در بین مقالات منتشرشده در این کتاب است.

معرفی کتاب در سایت بنیاد فرهنگی شریعتی:

در روزهای دوم و سوم اسفند ماه سال ۱۳۹۱ همایشی از سوی گروه تاریخ و همکاری‌های میان رشته‌ای در موسسه پژوهشکده تاریخ اسلام برگزار شد. هدف این پژوهش نقد و تحلیل علمی و روشمند و منصفانه آثار و افکار دکتر شریعتی در حیطه دانش تاریخ به عنوان یکی از پایه گذاران جریان نوگرایی دینی بود.دست اندرکاران این همایش کوشیدند با رویکرد و اهداف و موضوع کاملا متفاوت همایش را به گونه‌ای ترتیب دهند که بتواند بستر رشد و ترقی ادبیات شریعتی شناسی را فراهم سازد.
اعضای کمیته علمی این همایش عبارتند از : دکتر سیدهاشم آقاجری، دکتر حسین مفتخری، دکتر محمدجواد غلامرضا کاشی، دکتر حسینعلی نوذری، دکتر محمدعلی اکبری، دکتر احسان شریعتی.
نویسندگان و عناوین مقالات عبارتند از :

  • ۱-محمد امیر احمدزاده؛ «نسبت تئوری و تاریخ در تاریخ نگاری شریعتی»
  • ۲-محمدعلی اکبری؛ «تاریخ نظری در خوانش علی شریعتی»
  • ۳-فریدون اللهیاری، فهیمه رحیمی‌خویگانی؛«مقایسه اندیشه شریعتی و هگل در مورد نقش انسان در تاریخ»
  • ۴-احسان تاجیک؛ «پیوند ایدئولوژی مذهبی و چپ‌اندیشی در اندیشه تاریخی شریعتی»
  • ۵-رحیم خستو؛ «شریعتی: نفی”فردیت” و انقلاب اسلامی»
  • ۶-تورج رحمانی، مصطفی الماسی؛ « شریعتی و هرمنوتیک ژرفایی درنفسیر تاریخ»
  • ۷-کمال رضوی؛ «صورت‌بندی شریعتی از جایگاه اجتماعی مرجعیت شیعه:مرجعیت به مثابه گروه منزلتی»
  • ۸-احسان شریعتی؛« شریعتی و دانش تاریخ»
  • ۹-فاطمه صادقی؛«شریعتی و آونگ مدرنیته ایرانی: سنت،تاریخ و وضعیت اضطراری»
  • ۱۰ـ ثمره صفی‌خانی؛«بررسی تحول تفسیر آموزه غیبت از انقلاب سفید تا انقلاب ۵۷( با تأکید بر نظریه انتظار در دیدگاه علی شریعتی)»
  • ۱۱- بیژن عبدالکریمی؛« ضرورت مواجهه پدیدار شناسانه با تاریخ و غرب»
  • ۱۲ـ محمد جواد غلامرضا کاشی؛« گذر از افق تاریخی شریعتی»
  • ۱۳ـمقصود فراسخواه؛ «روشنفکری دینی، از منظر جامعه‌شناسی معرفتی»
  • ۱۴- سیمین فصیحی؛ «از تاریخ تا متاتاریخ: شریعتی و سه نوع مواجهه با تاریخ»
  • ۱۵-حجت فلاح توتکار؛‌ «شریعتی و نظریه تاریخ مارکس»
  • ۱۶- محمدامین قانعی‌راد؛ «شریعتی،بین پدیدارشناسی تاریخ، جامعه شناسی تاریخی و تاریخ گرایی»
  • ۱۷-حسن محدثی گیلوائی؛ «خُردْتاریخِ نمادین شریعتی»
  • ۱۸- علی مرادی؛«شریعتی، فلسفه تاریخ یا ایدئولوژی تاریخ »
  • ۱۹-حسین مسعودنیا، حسین روحانی؛ «بررسی مقایسه‌ای دو گفتمان ایدئولوژیک و هرمنوتیک نو اندیشی دینی»
  • ۲۰-علیرضا ملائی توانی؛« ملاحظاتی پیرامون تعریف شریعتی از دانش تاریخ »
  • ۲۱ـ عباس منوچهری؛« “تاریخ اکنون” و “آگاهی تاریخی” در اندیشه شریعتی»
  • ۲۲-مصطفی مهر آیین؛ « کشاکش میل و عقل در زبان روشنفکری اسلامی؛ظهور نوع تازه‌ای از زبان اندیشه‌ورزی ( نقدی بر دریافت سیدجواد طباطبایی از اندیشه روشنفکری اسلامی)»
  • ۲۳-محمد منصور هاشمی؛« امت و امامت: «شیعی یا مارکسیستی»
  • ۲۴ـ لیلا هوشنگی، مهرانگیز نعمتی؛ « علی شریعتی و تاریخ صدر اسلام: بررسی دین شناسانه»

تهران، نشرپژوهشکده تاریخ اسلام، چاپ ۱۳۹۵، قطع وزیری ، ۵۲۸صفحه

***

چکیده مقاله نویسنده در این کتاب:

در پژوهش‌های صورت‌گرفته در خصوص مرجعیت، غالباً از عنوان «نهاد» برای آن استفاده شده است، با این‌حال تلقی‌هایی از مرجعیت به مثابه‌ی کلیتی با ساختار شبه‌کاست‌ که مبتنی بر امتیاز‌های انحصاری و حقوق ویژه‌ی مفروض است، نیز در برخی گرایش‌های دین‌شناسانه (نظیر نظریه‌ی دکتر علی شریعتی) قابل رهگیری است. متفکرانی نظیر دکتر علی شریعتی معتقدند که در اسلام، سلسله‌مراتب و امتیازهای انحصاری ویژه برای افرادی خاص پیش‌بینی نشده و رابطه‌ی انسان با خدا در این دین، به طور مستقیم و بلاواسطه تعریف شده است. بر این اساس، فهم کتاب و سخنان پیشوایان دین، نبایستی به عنوان حق انحصاری یک گروه خاص درآید. از منظر ایشان، به طور اساسی در اسلام جایگاهی به نام روحانیت که در مقابل مفهوم جسمانی نشسته و به عنوان واسطه‌ی خدا و خلق تعیین شده باشد، وجود ندارد؛ بلکه در سنت اسلامی، افرادی به نام علما و دانشمندان حضور داشته‌اند که ویژگی مشخصه‌ی آنها نه تعلق به یک گروه منزلتی ویژه و حقوق و امتیازهای انحصاری، که تخصص در یکی از علوم دینی است. به عقیده‌ی این نواندیش دینی، نظام سلسله‌مراتبی روحانیت، به طور خاص، محصول شکل‌گیری مناسبات خاصی بین برخی متولیان دین با قدرت سیاسی در عصر صفویه بوده است و چنین سلسله‌مراتبی با آموزه‌های اسلام پیوند الزامی ندارد. رویکرد شریعتی در فهم برخی ساختارهای گروه مفسران رسمی دین، قرابت زیادی با مفهوم «گروه منزلتی» وبر دارند. در این مقاله، تلاش ما این است که به بررسی امکان اطلاق مفهوم «گروه منزلتی» به مرجعیت بپردازیم.

یک گروه منزلتی، مجموعه‌ای از اشخاص است که به گونه‌ای سازمان یافته‌اند که امتیازات انحصاری اجتماعی خود را محافظت نموده یا گسترش بخشند و از بستار اجتماعی خود در مقابل عاملان اجتماعی بیرونی مراقبت نمایند. سه ویژگی اصلی گروه منزلتی عبارتند از: «تعلق به یک سبک زندگی مشخص»، «در اختیار داشتن امتیازهای انحصاری» و «استفاده از مکانیزم‌های بازتولید و طرد اجتماعی».

در این مقاله پس از بررسی مفهومی «گروه منزلتی»، به ارزیابی امکان اطلاق این مفهوم بر مرجعیت شیعه در ایران پرداخته‌ایم. بررسی‌ صورت گرفته نشان می‌دهد که تلقی مرجعیت به عنوان یک گروه منزلتی می‌تواند وجه مهمی از جایگاه اجتماعی آن را ترسیم و بازنمایی کند؛ بازنمایی‌ای که در تلقی مرجعیت به مثابه‌ی مفاهیم دیگری نظیر «نهاد اجتماعی» و «نهاد مدنی» مغفول می‌ماند.

اسکرول به بالا